چقد بیشعورن
بعد چی شد
خدا صبرت بده
یعنی چی؟ یعنی پدرشوهرت گفت برو از زندگیت؟
اگه فکر میکنی مادر شوهری هست که دلش به حال و روز عروس بسوزه سخت در اشتباهی. همشون همینن.
برای اولبن بار داشتم جوابشو میدادم چون ی بار دیگه با وجود اونهمه تلاش شکست خوردیم من لباسامو جمع کردم ک بچرو بگیرم تو اوج ناباوری بچمو گرفت گفت نمیدم ب شوهرم گفتم مامانت شوهره منا یا تو خودت تکلیف بچمو روشن کن نمبام دنبالشا شبام تا صبح گریه میکنه برا شیر بعدشم اگه ب جرم گرفتن بچه شیرخوار شکایت کنم پدرتون دراومدس مامانش گف خب باشه بیا ببر این توله تو گفتم فعلا توله خودتو ارزونیت کردم کامل داشتم میلرزیدم مغزم قفل بود شوهرم هی میگف مامان ساکت شو انگار ن انگار اتر بچمو داد بغلم رفت بیرون حواسم بود ر مامانش گف تورو خدا بیشتر دز این گند نزن ب زندگیم هیچی نگو
خاک بر سر این مادرشوهر
بچها پای ابروم در میونه چند نفر تروخدا گزارش بزنن ابرووومhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/3101688/خانوم-هایی-که-به-سلیقم-توهین-کردین-بیاییدعکس
چرا اینطوری شد بینتون چرا اجازه میدین مادرشوهرت انقد دخالت کنه
بعد ک تنها شدم با مادرشوهرم مامانم اومد تو گف بیا بریم منم ساکمو دادم ب مامانم چون توان گرفتنش هم نبود ک پدرشوهرم گفت دیگه نبینم برگردیا منم گفتم باشه دیگه هبچوقت نمیام اینجا موقع رفتن ب زور لچمو از بغلم کشید منم ی لحظه رفتم پیش شوهرم و گفتم مامانت بچمو گرفت متاسفم براتون دوید تو خونا بچمو بیاره ک ما رفته بودیم اسکرین میذارم چون رفتم و خیلی نگران حال بچم شدم و میدونستم قراره چ بلایی سر شوهرم بیارن و یادش بدن ک زود جلوشونو گرفتم و بر علیه خودشون چاله کندم
شوهرتو بکش سمت خودت جداکنین خوتونو
