سلام بچه ها منو زن داداشم باهم دوست بودیم من واسط ازدواج زن داداشم با داداشم بودم من معرفی کردم اینارو به هم دیگه و رفتیم خاستگاری دقیقا به فاصله ای یک ماه بعد از عقد اونا چن روز بعدش من همسرم اومد خاستگاریم و ۱مرداد عقد کردیم روز به روز زن داداشم که یه زمانی ما هرکجااااا میرفتیم و همش با لطافت و محبت بودیم طوری شده که الان زن داداشم نمیگم بد شده ولی به ملمزدم یه توهینایی میکنه بعضی وقتا مثلا
کنم هرشب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش .....ولی آهسته میگویم خدایا بی اثر باشد{{ هدف زیاد دارم واسه رسیدن بهشون یه صلوات مهمونم کن بزرگوار }}
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
درسته منم شاید دوست نداشته باشم از خریدارم کسی استفاده کنه ولی مثلا برای یه بار که مامانم ازون خط چشم استفاده کرده نهیش نمیکنم .یا داداشم گفت از عطر بزنم میگم بیا بزن ببین خوبه برات بخرم ،یا خودت بخر .
موافقم با نظر دوستمون اینایی که تعریف کردی حسادتی توش نبود والا فقط توهمه به خاطر سنتم هست سعی کن انقد نکته بین و حساس نباشی اون شوهر خودشو داره تو هم شوهر خودتو شاید از اخلاقاتو اینکه مال من مال من میکنی ناراحته که با خواهرت رفته عروسی
لبخند تو خلاصه ی تمام خوبیهاست لختی بخند خنده ی گل زیباست.❤از وقتی حامله شدم و تم سایت عوض شد دیگه نیومدم تا الان.الان که اومدم میبینم هیچ کدوم از قبلیا نیستن یعنی اکثرشون...مینا،قهوه ی تلخ،بمانی،مادام دی خدابیامرز،مانترا،حلما،مونا مامان مانی....و خیلیای دیگه رو یادمه ...تیکر تولد گل پسرمه
ازدواج ،همسرت ،خریدهات . درسته منم شاید دوست نداشته باشم از خریدارم کسی استفاده کنه ولی مثلا برای ی ...
عزیزم این واسه زمانیه که اون وسایلا خاطره انگیز نباشن واسم و اینکه واقعا احتیاج داشته باشن نه اینکه لوازم ارایشه ما پر از خطه روسرس های زیادی داریم که هنوز بعضیاش مارکش بهش هست بعد برن از روسری عقدم استفاده کنن یا روسری که به نیت من از زمان مجردیش خردیده بوده اینا خاطراتن مگه من چن بار واسه خرید شیشه عطر مختص به بله برون رفتم بازار یکباره همش خودم حد المقدور استفاده نمی کنم ازش در ضمن نامزدم وقتی اولین بار لمسم کرد این بو رو من داشتم خوشم نمیاد داداشم رد شه از کنار اون تا بوی که ما باهاش تو اتاق خاطره داریم به تن و لباسه بقیست
کنم هرشب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش .....ولی آهسته میگویم خدایا بی اثر باشد{{ هدف زیاد دارم واسه رسیدن بهشون یه صلوات مهمونم کن بزرگوار }}
زیادی نسبت به همه چیز حساس شدیی که داداش عطرم نزن حالا یک بار استفاده کردن ازش چیزی نمیشد بعدشم تو که اینقده حساسی و خاطر بازیی جمعشون کن که دچار سوتفاهم نشه بینتون