من نمیخواهم که بعد از مـرگ من فغـان ڪنند
دوستان گـریان شوند و دیگـران نالان ڪنند
من نمۍخواهم که فرزندان و نزدیکان من
اۍ پدر جان! اۍ عمو جان! اۍ برادر جان ڪنند
من نمیخواهم پی تشیــیع مـن خویشان من
خویش را از ڪار وا دارند و سرگردان ڪنند
من نمیخواهم پی آمرزش من قاریان
با صداۍ زیـر و بـم ترتـیل الـرحمن ڪنند
من نمۍخواهم خـدا را گـوسفندی بۍگـناه
بهر اطعـام عـزادارن من قربان ڪنند
من نمۍخواهم که از اعـمال نا هنـجار من
ز ایــزد مـنان در این ره بخشش و غـفران ڪنند
آنچه در تحسـین م.ن گویند بهـتان است و بــس !
من نمیخواهم مــرا آلـوده بهـتان ڪنند
جان من پاڪ است و چون جان پاڪ باشد باڪ نیست
خود اگر ناپـاڪ تن را طعــمه نیـران ڪنند
در بیابانی ڪجا از هر طرف فـرسنگهاست
پیڪرم را بۍ ڪفن بۍ شستشو پنهان ڪنند
حبیبیغمایی# 💎💎💎