سلام من بعد یک ماه قهر شوهرم امروز زنگ زد ک خونه گرفتم و فردا میام دنبالتون.منم گفتم باشه.حالا پدر و مادرم از غروب کلی حرف بارم کردن ک باید بیاد تو و ما بهش حرف بزنیم ک ب ما بی احترامی کردی و فلان.منم مطمئنم ک اون نمیاد تو.حالا مادرم میگه این بار ک برگشتی پیش شوهرت دیگه حق نداری برگردی و بگی با شوهرم مشکل پیدا کردیم.چون نمیگی بیا تو تا پدر و مادرم حرفت بزنن.خب معلومه ک نمیاد تو. توروخدا بگین من چکار کنم؟
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم/از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم. لطفا برای روشن شدن تکلیفم تو این زندگی کوفتی یه صلوات بفرستین ممنونتون میشم
عزیزم می خواستی مستقل زندگی کنی که مهیا کرده خدایی نکرده که درگیری فیزیکی یا فحش که نداشتین که خانوادت بخوان باهاش حرف بزنن البته اگه اینطور که گفتم باشه .
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تو خودت شوهرتو بیشتر میشناسی.ببین اخلاقش چطوره.اگه میتونی با عشوه راضیش کنی ببرش و از طرفی هم به مامانت اینا بگو شوهرم پشیمونه.لطفا برای حفظ زندگی منم دلسردش نکنین.
یه جوری از جانب دوطرف حرف بزن که به دیدن هم مشتاق بشن.این دروغه و مصلحتیه
منم شوهرم رو انتخاب کردم برگشتم مامانم یک ماه باهام قهر بود بعد خودش زنگ زد
سال ۱۴۰۲ هم گذشت و من مادر نشدم ۱۳ ساله ک چشم انتظار معجزم هستم ولی بازم نا امید نمیشم چون خدامو دارم مطمعنم ی روزی فرشتشو بهم هدیه میده و بغلش میگیرم و بعد از خدا امام رضام رو دارم یا امام رضا تو رو ب جوادت قسم منو و دوستام ک در انتظار مادر شدن هستن چشم انتظار نذار. دوستای خوبم برای دل شکستم دعا کنید و ی صلوات مهمونم کنید عزیز مامان هیچ وقت نا امید نمیشم و منتظر میشم تو وجودم شکل بگیری منتظر اون روز هستم
خب من خونه مستقل از خانوادش میخواستم ک اونم گرفته الان بگم میگه تو اینو میخواستی من انجام دادم
ببین چی دارم بهت میگم اصلا اصلا با شوهرت در مورد خانوادت بحث نکن تو دعواهای اینجوری فقط خودتی ک اسیب میبینی خانوادت بعد از ی مدت فراموش میکنن ولی برو پیش شوهرت بهش بگو از لینکه ب خانوادم بی احترامی کردی خیلی ناراحتم من جلوی خانوادم پشت تو رو گرفتم تو هم هوای منو داشته باش ک من دلگرمیم فقط تویی
من هنوزم پیش تو گیره دلم...من هنوزم واسه تو میره دلم ...سیرم از عالم و ادم وقتی ..نیستی میگیره دلم... من همونم ک بهش بد کردی.... بری صد بار باز میخوام بر گردی...خوب نبودحالم همینجوریشم...ک تو بدتر کردی
من شرایطتو داشتم ولی پدرو مادرم تصمیمو ب خودم واگذار میکردن..بنظرم بازبون رامشون کن..بگو من ک قرارنیس طلاق بگیرم..اومدم تنبیه بشه...نمیخوام باهاتون روبرو بشه ک حجب و حیایی نریزه و روش تو روتون باز بشه...شماهم دلسوز من هستین و تا اخر تکیه گاهم هستین