ما یە معلم داشتیم مرد هم بود ها از مارمولک بشدت میترسید
یە بار امتحان داشتیم اومد بیاد سر کلاس یە مارمولک انداختیم کف کلاس
بیچارە رنگش پریدە بود داشت پس میفتاد ما هم هی تعارف میکردیم آقای فلانی بفرمائید تو اونم عین چی میلرزید
یهو برگشت گفت هر کی این مارمولک رو بندازە بیرون ۵ نمرە مستمر بهش میدم امتحانم نمیگیرم امروز
هیچی دیگە منم همون از پشت میزم پامو گذاشتم رو مارمولک بیچارە و کشتمش
دیگە تا آخر اون سال منو بە چشم مرد عنکبوتی نگا میکرد😂😅🤣