2733
2734
عنوان

هرچی روز تعطیل هست برا من کوفت میشه

| مشاهده متن کامل بحث + 481 بازدید | 47 پست
من واقعا از عید ها و وقتی بچه های ماد شوهرم میشه هم جمع میشن بدم میهد. کاملا معلومه مصنوعی کناره هم ...

واقعا ....یکی دوبار نرفتم پدرشوهرم درمیاد میگه خانواده به درهمیاشه ک ارزش داره عرور رو کنار بزاریم و اینا......یعنی ک چی دورهمی زورکی ک نمیشه ...بعدم چون اونجا زندگی میکنیم بیشتر کارا میفته رو دوش ما یا شوهرم 

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
اگر بفهمن ک داریم وسیله میچینیم برا بیرون ک خودشونو میندازن رومون میگن باهم بریم...کلا ازادی نداریم ...

انگار داری زندگی منو تعریف میکنی.درکت میکنم عزیزم.با این تفاوت که مادرشوهر من توقع کلفتی داره.کلی حرف بار ادم میکنن.ولی به خاطره شوهرم مجبورم برم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب او ن فرق میکنه .با میل خودت میری .ولی من ک اونجا زندگی میکنم به میل خودم نیست برنامه ها و مهمانی ...

منم‌گاهی با میل خودم نیست برنامه میریزن به منم میگن بیا...ولی من ادمی زیاد سخت نمیگیرم...

قبل کرونا اماده شده بودن برن همدان ساعت ۹شب به شوهرم‌گفتن میخوان برن دیدم شوهرم راضیه گفتم منم اخم کنم چیزی بگم فقط خودم اذیت کردم..من بد میشم

رفتم ولی چیزی نبردم گفتم زودتر میکفتین منم چیزی اماده میکردم..

خیلی بده.این دفعه همسرت کفت،بگو بی حالم،خودت برو.خسته ان.سرم درد میکنه

 قتی میان چند روز میمونن ...مثلا روز قبل بگم حالم بده شوهرم فرداش میگه حالا خوبی بریم عرض ادب کنیم بهشون...چقدر بهونه بیارم نمیشه ک تو روش بگم از خواهرات بدم میاد.باز خدا رو شکر این عادتش یادش رفته ک دعوتشون میکرد هر هفته پیشمون من بیچارا مجبور بودم غذا درست کنم.بخدا خواهر برادرای خودم سالی یکدفعه دعوت میکنیم

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
2728

من کامل درکت میکنم 

منم تو شهر غریب کنار خونواده همسرمم 

ینی هر تعطیلاتی انتظار دارن پاشیم بریم اونجا 

حالا شنبه نهار نرفتیم ... اقا باید میومدین میدیدین مادرشوهرم چی کار میکرد خخخخخخ 

عین کودک های 5 ساله رفتار میکرد 😐

خداوندا ب خاطر همه داشته ها و نداشته ها شکرت 😇
بمونم هم باز همونطوره .یا بچم بهونه رفتن میگیره یا شوهرم همش میگه بریم بهشون سر بزنیم خواهرم از کجا ...

شوهر منم میگه بریم فلان خواهرم  اومده. منم خیلی شیک میگم خوب حالا چه عنی اومده چکار کرده برامون که بریم ببینیمش. و اینگونه نمیرم.

من که ماهی یک دفعه میرم خونه مادرشوهرم

بعضی وقتا لازمه آدم خودشیرین باشه تا بهش سخت نگذره 

به نظر من باید جلوشون مثل خودشون باشی و رفتار کنی شاید خیلی چیزا رو شما دوست نداشته باشید ولی جوری وانمود کنید که از موندن در جمع اونا لذت میبرید و خوشحالید 

اینجوری شاید بیشتر بهتون خوش بگذره 

2740
شوهر منم میگه بریم فلان خواهرم  اومده. منم خیلی شیک میگم خوب حالا چه عنی اومده چکار کرده برامون ...

🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
انگار داری زندگی منو تعریف میکنی.درکت میکنم عزیزم.با این تفاوت که مادرشوهر من توقع کلفتی داره.کلی حر ...


مثلا اگه میریم همه باهم بیرون همشون رو مادرشوهرم دعوت کرده مهمونشونن بعد ما رو نگفته من مجبورم خودم جدا غذا بپزم ...بهم خیلی بر میخوره .تازه برا اوناهم باید کمک کنم .بعد مادرشوهرمم غدا الکی درست میکنه مثل بادنجون سرخ کرده و حلیم و اینا بچه هاشون هیچ کدوم لب نمیزنن .همه از غدای ما ک برنج خورشتی ماکارانی چیزی هست میخورن ...چیزی واس خودمون نمیمونه .خوب منم یکم بیشتر درست میکنم نه 7.8 نفر بیشتر .مهمونشون ک نکردم

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
شوهر منم میگه بریم فلان خواهرم  اومده. منم خیلی شیک میگم خوب حالا چه عنی اومده چکار کرده برامون ...

من اینطور بگم ک طلاقم میده  

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
بمونم هم باز همونطوره .یا بچم بهونه رفتن میگیره یا شوهرم همش میگه بریم بهشون سر بزنیم خواهرم از کجا ...

خب ب شوهرت بگو من خسته شدم از زیارت یکسره حضرت مادرت!

یا حضرت سارا(خواهرت)

چن باربگوخودش تنهابره ،ازسرش میوفته

موجیم ووصل ما ازخودرهیدن است ،ساحل بهانه است رفتن رسیدن است  
برو خانه فامیل خودت بگو فلانی دعوتمون کرده مثلا خواهرت وبرادر یا پدرت

خوب اونطور خوبه دلیلی دارم ...ولی وقتی واقعی باشه ...اگه کسی دعوت نکرده باشه ک خودم سرمو نمیندازم پایین برم خونه برادرم .بعدشم میخوان یاد بگیرم خونه خودم با ا امش باشم ...باورت نمیشه چندباری برا اینکه زنگ خونمون رو نزنن رفتم ایفون و تلفن رو کشیدم ک نگن بیاین

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز