2737
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون حرف های دلم رو بهش زدم مثل داداش نداشتم بود رفت ب همه گفت 

به برادر شوهرت گفتی خدای من

خدایا تو همه شرایط دستمو گرفتی این من بودم بنده ی بدی بودم تو خیلی خوبی ..از این به بعد سعی میکنم یه خورده از بدیم کم کنم🙏🙏
2728

الان داشتم فک میکردم،خیلیییییا بهم بد کردن،ولی تا حدودی بخشیدمشون.،اخه ی سریاشون تاوان بدی دادن.

میشه واسه شادی روح "مامانم" و "آبجیم"                   صلوات بفرستین❤❤.ممنونم❤❤                                                                                                                              🦋 مَن 🦋 هَمیشـہ وَ هَر لَحظـہ🤍 قَهرَمانِ 🤍 زِنـבگیمو تو آیینـہ میبینَم...♥️🦋🤍  
2740
چرا

من تو خونه خیلی اذیت میشدم توسط برادرم .خواهرم میدونستم همکار شوهرش معتا ده ولی آوردش خواستگاری من .تو دوران هرچی می گفتم معتا ده به گوش کسی نمی رفت تا 8 ماه بعد ازدواجم فهمیدم معتاده زمانی که خواستم جدا شم اینقدراشوب و فتنه درست کرد که نگو و نپرس آخر هم با دردسر جدا شدم .وقتی دانشگاه قبول شدم زیر پای پدر وما رم نشست که بیوه هست حق نداره بر ه دانشگاه گند بالا میاره، منم از خونمون فرار کردم رفتم شهری که قبول شدم خیلی سختی و بی پولی کشیدم تا با شوهرم آشنا شدم .شوهرم پسر مجرد بود.چند روز قبل عروسی بهم گفت که دوست ندارم فامیلم چیزی درمورد ازدواج قبلی بدونن منم خودم دوست نداشتم ولی شب عروسی همین خواهرم به تموم فامیل هاش گفت خواهرم مطلقه هست .الانم چندساله قهرم باهاش

[QUOTE=149757278]ارع[/QUOTE

نباید تا این حد با برادر شوهر راحت باشی همیشه باید اون تعادل رو حفظ میکردی  شما ساده بودی اون از سادگی شما سواستفاده کرده با محبت های دروغین و الکی 

دوست صمیمی مو     

حتی از خودم بدم میاد که بهش میگفتم دوست

من باهاش خیلی بیش از لیاقتش باهاش خوب بودم صادق بودم واسش بهترین هارو خواستم تو خیلی از جا ها راهنمایی و کمکش کردم خیلیییییییی زیاد ولی نمک نشناس بود نون نمک همو خورده بودیم نمکدون شکست من روی پلیدشو نمیدیدم چون باهام دو رو بود ولی چند نفر از اطرافیانمون  اون روش رو بهم نشون داد و من تا یه مدت از لحاظ روحی مریض شدم چرا که از خودم بد اومده بود از خودم اعصبانی بودم الان پشت دستمو داغ کردم که هیچ عالم و ادم رو صمیمی خودم ندونم هم رازم ندونم 

من صاف و ساده ام دل مهربون و دل نازکم زود میشکنم و اون نامرد بد جور منو شکست و الان عین خیالش نیست 

فقط واگزارش کردم به اون خدا که از یجایی خدا بزار تو کاسش و اون موقع یاد من بیوفته و عذاب بکشه  

من کینه ای نیستم فقط اون بد نابودم کرد نمیتونم بگذرم ازش ..نمیشه 

کاش میتونستم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  5 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  5 ساعت پیش