2733
2734
عنوان

بچه ها بچه ها پیام دادم ب شوهرم +اسکرین شات

| مشاهده متن کامل بحث + 2961 بازدید | 103 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دقیقا بخدا قبلا اصلا حرف زدن بلد نبودم از بچه ها اینجا یاد گرفتم  رگ خواب شوهرتون باید بیاد ...

😘😘انشاالله همیشه خوش باشین.

والا دیدم شوهرتو گذاشتی بالای سرت اونم با احترام جوابتو داد 😄

منو لایک نکنید روم ریپ بزنید🥺😂                                                                             《اللهم صلی علی محمد و آل محمد》 5 تا صلوات برای اخرت خودتون بفرستید🙃💟                       
افرین افرین  😂والا با زبون رام میشن  خودتم راحتی  تازه خندتم میگیره بعدش و حال می ...

هههه اره حال میده

صاحب یه کسب و کار اینترنتی با درآمد فوق العاده و کسانی که میخوان به آرزوهاشون برسن میتونم کار رو بهشون معرفی کنم
2731

احساس کردم که رابطه تو و شوهرت (البته تو اسکرینا)مث یه دکتر و بیماره!!! اصن نفهمیدم کدوم مشاور بود کدوم شوهرت؟؟؟ 

ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،.  اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن  ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن..  دردی که انسان را به سکوت وامیدارد،بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریادوامیدارد... انسانها به فریاد هم میرسند، نه به سکوت هم...!        
چهار ساعته دارم سعی میکنم اسم شوهرت و بخونم

اقامون

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم، ب امید روزی ک برم کنسرتش 🥰
😘😘انشاالله همیشه خوش باشین. والا دیدم شوهرتو گذاشتی بالای سرت اونم با احترام جوابتو داد 😄

هههه لازم ب ذکره دیشب گفتم خب من دستم شکسته چرا رفتی خونع مامانت 

گفت خفه‌خون بگیر و زر نزن و....داد زد 

😂😂😂اونم تقصیر خودم بود نباید اینجوری میگفتم

صاحب یه کسب و کار اینترنتی با درآمد فوق العاده و کسانی که میخوان به آرزوهاشون برسن میتونم کار رو بهشون معرفی کنم
2738
چهار ساعته دارم سعی میکنم اسم شوهرت و بخونم

😂😂😂😂

صاحب یه کسب و کار اینترنتی با درآمد فوق العاده و کسانی که میخوان به آرزوهاشون برسن میتونم کار رو بهشون معرفی کنم
هههه لازم ب ذکره دیشب گفتم خب من دستم شکسته چرا رفتی خونع مامانت  گفت خفه‌خون بگیر و زر نزن و. ...

😂😂😂اصلا بهش گیر نده ک میره خونه مامانش  


چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم، ب امید روزی ک برم کنسرتش 🥰
هههه لازم ب ذکره دیشب گفتم خب من دستم شکسته چرا رفتی خونع مامانت  گفت خفه‌خون بگیر و زر نزن و. ...

مرد است دیگر، 😂😂

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
شوهرت چ مرد ارومیه خوشبحالت . منطقیه الان اگه شوهر من بود میگف ت ب خاطر من باید بیای من حالیم نیس م ...

با خونواده خودمم کلا قطع رابطه کردیم

طول میکشه ولی خوب میشه 

صبر داشته باش

صاحب یه کسب و کار اینترنتی با درآمد فوق العاده و کسانی که میخوان به آرزوهاشون برسن میتونم کار رو بهشون معرفی کنم
😐خب چی میگفتی برو کولر بخر گرممه یا در گوشش می گفتی عجباااا

هی چی بگم،روز جمعه گفتن همه بریم باغ گوسفند سرببریم،یعنی منو دوتا جاریمو وپدرشوهرو خلاصه همه،،،بعد دیگه دیدیم اونجا اب لوله قطع شده دیگه اونا نیومدن،منم بزور شوهرم رفتم،اونجا که رفتیم دیدم وای کولرم جمع کردن،اگه جاریام رفته بودن،کولرو براشون راه مینداختن،،،بعد دیگه منم به شوهرم گفتم اینجا خیلی گرمه بیا زودتر بریم،پدرشوهرم چون من گفتم بریم ناراحت شد و به بهانه دیگه مادرشوهر مو دعوا کرد

😂😂😂اصلا بهش گیر نده ک میره خونه مامانش  

😂😂😂😂آره خطری میشه

صاحب یه کسب و کار اینترنتی با درآمد فوق العاده و کسانی که میخوان به آرزوهاشون برسن میتونم کار رو بهشون معرفی کنم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز