2737
2734

یه برادر دارم بیکار و بیخال برا خودش میگرده و پول تو جیبی بگیر بابامه روزی هزارتومن بهش بدن راضیه در این حد مامان بابام پیر و زحمت کشن یه خواهر مجرد دارم که اصلا معلوم نیست آینده اشون چی میشه اصلا ازدواج میکنن تو خونه پر از هرج و مرجه و اصلا هیچ آرامشی نیست و به همون نون بخور نمیر راضین بعد 3 ماه اومدم همش میگم خدا مرگم بده راحت بشم یعنی شوهرم چه فکرایی میکنه آخه بگو به فکر نیستین بلد نیستین بچه رو ادب کنین و خوب تحویل جامعه بدین آخه این همه بچه چیه آوردین الان من نمیدنم غصه ی خودمو بخورم یا اونا رو به خدا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین 

تا حالا دقت کردین شاید باد معده روح غذاییه که میخوریم ؟!!!    


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

چندتاخواهر برادرین؟

برادرت ک بیکاره و خواهرت ک مجرده چندسالشونه؟

اینجاجاییه که آدمهای مختلفی ازهرقشروفرهنگ باعقایدمختلف هستن...درکنار کاربرهای خوب وباشعور متأسفانه ی عده هم هستن خیلی بددهن وبی ادبن جواب اینجور آدمارو نمیدم نه بخاطراینکه جوابی ندارم چون اینجور آدمهارو درحدی نمیبینم که وقتمو بذارم براشون و باهاشون بحث کنم،و کلا دلم نمیخواد  خواسته یاناخواسته چیزی بگم که دلشون بشکنه...  ترجیح میدم سکوت کنم و رد شم.            آرامشم ازهمه چی برام مهم تره..

ما هم ۳ تا بچه‌ایم

غصه نخور با غصه خوردن چیزی حل نمیشه عزیزِ دل

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از  تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم
2740
شوهرت این وسط چکارس؟مگه اون نون داداشتو میده که حتی فکری به ذهنش خطور کنه؟؟؟

وقتی خونواده ی خودش چندتا چندتا خونه و ماشین دارن چندتا چندتا بیمه دارن و کلی به فکر پیشرفتن اصن میریم اونجا وضع خونه داغون رفتار آدما باهم دیگه داغون نباید خجالت بکشم ازش ؟

تا حالا دقت کردین شاید باد معده روح غذاییه که میخوریم ؟!!!    

منم مث تو هستم گلم، متاسفانه غصه چیزی رو میخوریم که قدرت تغییر دادنشون رو نداریم، فقط دعا کن زنگیشون خوب بشه دیگه کاری از دستت برنمیاد، فوق فوقش بتونی خواهرتو راهنمایی منی و سنگ صبور مامانتدباشی فقط همین

غصه نخور عزیزم درست میشه برا چی خواهرت ازدواج نکنه مگه تو نکردی اونم میکنه

من با بدبختی بابام جهاز نداره که بده این دوره زمونه هم هیشکی طرف ادم بی پدل نمیره اونم با این جهازایی که بعضیا میدن خونه و همه چیم واسه طرف میخرن

تا حالا دقت کردین شاید باد معده روح غذاییه که میخوریم ؟!!!    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز