سلام اگه میشه این داستان رو بخونید و بعد نظرتون
رو بگید اگه شما بودید چی کار میکردید.ممکنه یکم طولانی باشه.ببخشید.
داستان درباره ی خانم همسایمونه که همسایه بغلیه
و شاغلم بود کارش اونقدرا درآمد نداشت و شوهرشم
بیکاربود سه تام بچه داشت.بعد این نوناور خونه بود.
یکی از بچه هاشم مریض بود.پسر بزرگه هم کنکوری
بود.وضعشون خوب نبود و میخواست ازین شهر بره ولی به خاطر کارش نمی شد.یه حالت افسردگی هم داشت قرص میخورد.بعد چند روز پیش فهمیدیم که
خودکشی کرده تو خونه وقتی هیچکی نبوده.اولین کسی هم که بالاسرش رسید شوهرش بوده.ادامه...