کسی هست اینجا همزاد داشته باشه

وای من دوتاش داشتم سفیده میومد لبخند میزد من میترسیدم از دوتاش قیافشون مثل هم بود فقط یکی سیاه یکی سفید اما سیاه اذیتم میکرد من همیشه فکر میکردم بعد اذیت لباس عوض می‌کنه لبخند میزنه مسخرم می‌کنه،،،وای خداروشکر رفتن دیگه دیوونم کرده بودن

عزيزم اين همزاد نيست براتون دعاي بد گرفتن اين موكل اون دعاس كه مياد اذيتتون ميكنه

یا خداااا.... شاید تلقین میکنی به خودت !!🤔

اره یه خارجی اسمشم یادم رفته ...یکی هم الناز شاکردوست دوران دبیرستان صدام میکردن الناز شاکردوست

خلاصه من همزاد خوب دارم ینی همزاد سید مومن خانمه خانما معمولا خیلی کمن مثل فرشته اس ادمو اذیت نمیکنه خب تو خواب دیدم فرشته ام بهم گف پاشو حال مامانت بده تا رفتم دیدم مامانم انگار داره خفه میشه اسم داره خودش و میلرزه و گریه میکنه گفتم مامان چیشده گف فلان دیدم و... 

واقعا؟؟اخه چرا ؟نمیدونم من واسه دعا به کسی شک ندارم ولی سید رفتم گفت همزاد دارین ،،،ولی ماله خودم سه سال پیش یه نفر واسم دعا گرفت که حتی فهمیدم کیه وکلی جنگ ودعوا داشتیم بعد اون هیچ رابطه باهاش نداشتم اما شوهرم نمی‌دونم 

وای ترسناک،،من از هر دو میترسم خدا کنه واسم دیگه نیان

خب حالا چرا بنظرتون یک موجود سیاه اومد تو خواب مامانم چون برامون یک جادو درست کردن به نام سحر السود چون جنه رنگش سیاه بود بعد که دیدم اینجوریه یه مامانم از ترس نمیخوابید هی وصیت میکرد بعد جالب میدیمش جنه رو بهمون میخنده اصن یه وضعی اعصابم خداب شد اون جنه نمیتونست نزدیک من شه چون حفاظ داشتم خوب چاقو زاشتم زیر بالشت مادرم سوره یاسین رو پلی کردم با صدای بلند تو خونه قران زاشتم تو اتاق باز بمونه مامانم یهوو اروم شد خوابید اون جنه هم رف 

ببین این نیست که تکون بخوری وقتی خوابی یکی میاد تو خواب اذیتت می‌کنه در صورتی که به همه چیز آگاهی قشنگ صدا وحرکات اطراف ومتوجه میشی اما نمیتونی حرف بزنی

لابد طلسم واست خوندن ، خیلی وحشتناکه خدا کنه زودتر خوب شی

عزيزم مهم نيست كه تو با اون رابطه داشته باشي يا نه

همين كه برات دعا بگيره موكل دعا مياد اذيتت ميكنه

خيليي سال پيش من خيليي كوچيك بودم مامانمم

همين اتفاق شما براش ميفتاد

يكي از درو خونمون ميومد توو تمام در اتاقارو باز ميكرد در ويترين و باز ميكرد بعد ميفتاد رو مامانممم ميخواست مامانمو خفه كنه همه ي اين چيزاي كه شما گفتي مامانمم تجربه كرده بعد مامانم بيچاره شبا ميترسيد بخوابه چون اون موكل سر ساعت ميومد تا اين كه مثل شما از يكي پرسيد گفت يك نفر براتون دعا گرفته اين موكل اين دعاس كه مامور شده شمارو اذيت كنه ديگه ما از اون خونه رفتيم ديگه به مامانم گفت همش ناس و فلق آيت الكرسي بخون كه خداروشكر حل شد

براي همين از تجربه خانوادگي خودم گفتم كه مثل شما بود بدونيد اون موكل دعاي بدِ

گلم جادو برات درست کردن