2737
2739
شما چرا حسودیت میاد؟


خدارو شاهد میگیرم که ذره ای حسادت نکردم ونمیکنم

ولی این که یکی میاد دردو دل میکنه وبه خاطر نبود یه چیزی ناراحته،خیلی بده که بیایم از داشته هایی بگیم که طرف مقابل در حسرتشه

انشالله هر کسی که از نعمتی برخوردار هست خدا بیشتر بهش بده ولی اینجور وقتا که تعریفامونو میاریم اینجا اونی که دل شکسته هست دلشکسته تر میشه،وچقدر خوبه که به عنوان یه همنوع اینو درک کنیم


ببین باید قلقش بیاد دستت مردا همشون بچن فقط بایدرگ خوابشو پیدا کنی.عصبی میشه هیچی نگو آروم شد بعدبحر ...

اون هیچ کاری دوست نداره هر کاری بکنم نمی بینه فقط غذا خوردن دوست داره

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



همسر من نمیدونه فکر کنم عشق چیه خستم خسته چیکار کنم خدااااا


سخته عزیزم ولی سعی کن شما محبت کنی تا ایشون یاد بگیره،اگه تمام تلاشتو کردی ونشد برا خودت زندگی کن،یه کم ازش دور شو بزار بدونه که باید گاهی هم ایشون تلاش کنه،سرتو گرم کن تا کمتر به خلاء هایی که داری فکر کنی.برات از خدا آرامش و خوشبختی میخام گلم

2742
نمیشه منم زنم نیاز دارم

یکم دورازدسترس شو براش.. خودتو سرگرم کن. مطمئن باش خودش میاد سراغت.. تو خونه ورزش کن اونقدر که خسته بشی.. وقتی طرفت اومد با زبون نرم خواسته هاتو بگو.. بزار اونم بگه.. نزار این دیوارکج همینطور بالا بره.. تو معمارزندگیت هستی بسازش همونطور که میخوای.. وقبل از همه ی اینکارها ایمان داشته باش که مشکلت حل میشه..شعار نمیدم. 

من هنوز بچگی نکردم،ولی لباس بزرگسالی تنم کردند،اونم اشتباهی واسه ام دوخته بودند،تنگه برام،،حالام میخوان بزور لباس پیری تنم کنند..من هنوز همون دخترک5،6ساله ام،که  پای چرخ خیاطی مادرم مینشستم تا پیرهن جدیدمو زودتر بدوزه و بپوشم.چه ذوقی میکردم.من هنوز دلم مثل گنجشک کوچیکه،زود میشکنه و زودی هم با یه پفک آشتی آشتی میشه،،من داره موهام سفید میشه ولی هنوزم یه جوجه رنگی دلمو شاد میکنه.وقتی بچه هام بهم میگن مامان،وحشت میکنم،یعنی من کی اینقدر بزرگ شدم که بشم تکیه گاه دو سه تا وروجک..منو ببرین بدین به مامانم تا گوشه ی چادرش رو بگیرم و باهاش برم حرم تا برگشتنی برام بستنی بخره،من بچگیمو میخوام!!!
اون هیچ کاری دوست نداره هر کاری بکنم نمی بینه فقط غذا خوردن دوست داره

من دوران دوستی یااوایل نامزدی خیلی اذیتم میکرد خیلیا.الان یکاری کردم نباشم یاناراخت شم یکم ول نمیکنه تا ازدلم دربیاره.شیش سال طول کشید تابفهمم چطوری باهاش رفتاردرست کنم.توام حتما میتونی باسیاست جلوبری مشکلت حل شه

شوهر منم  ذلم کرده بخداحالا ما بچه نداریم وجوون

ما مشکلات  زیادی رو تو زندگی پشت سر گذاشتیم

اولش کلامی نداشت ولی خوب بود

الان وحشتناکه اصلا بود و نبود من تو زندگیش فرقی نمی کنه 

حالا  که مسایل مالیمون تقریبا داره حل میشه

بعد ۱۰ سال داریم نیریم خونه خوودمون

بعد ۸ سال غربت داریم برمیگردیم شهرمون

دیگه خودش رو نمی خوام 

حس میکنم مشکلات بینمون فاصله انداخت


2740
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687