خیلی تغییر کردم توی سالهای اخیر، نمیدونم اسمش رو چی میزارن شااااید بشه بهش گفت رُشد عقلی🤷🏻♀️
میخوام یکی از این تغییرات رو با شما در میون بزارم:
" من موفق شدم حسادت رو کنار بزارم" ، همین برای اینکه بتونم ادعا کنم تغییر اساسی در خودم ایجاد کردم کافیه، تغییرات دیگه هم بودن اما بخش اعظمی از آرامشم رو مدیون این تغییرم هستم.
اما چطور ؟
با پذیرش واقعیت های زندگی و شرایط خودم
تمرین مقایسهی خودم با خودم.
اینکه سعی کنم در نوع خودم و با توجه به موقعیت خودم، استعدادهای خودم، لیاقت خودم، ذاتِ خودم به نقطهی دلخواهم برسم
با در نظر گرفتن آپشن های منحصر به فرد خودم مثل بقیه آدما که هر کدومشون آپشنای مختص خودشون رو دارن...
روزای زیادی نشستم و به این فکر کردم که چرا فلانی آره چرا من نه.. انقدر زیاد که گاهی بغض کردم و حسرت عمیقی خوردم ولی یه روز بین اون حسرت خوردنا به خودم اومدم که دارم به روح و قلبم آسیب جدی وارد میکنم.. به خودم گفتم بپذیر حقیقت خودت رو.. تو شرایطتت خاص خودت بوده .. همونطور که بقیه شرایط خاص خودشون رو داشتن
تو هیچوقت نمیتونی جای کس دیگه ای باشی چون خودت توی این دنیا یه جایگاه خاص داری که تا تلاش نکنی بهش نمیرسی، اون جایگاه برای خودته! برای خودت ساخته شده و هیچکس نمیتونه جز تو پُرش کنه
دقیقا اون جایگاه برای خودته.خودِ خودت و اگه تو پیداش نکنی هیچکس دیگهای کشفش نمیکنه و تا ابد خالی میمونه💺
نشستم از دور زندگی آدمایی که از نظر من طبق معیارهای من ، موفق و خوشبخت بودن رو نظاره کردم. نتیجش این شد که فهمیدم چقدر زندگی آدما از هم متمایزه هیچ دو تا زندگی و سرنوشتی (هر چقدر هم ایده آل باشن) نمیتونن عین هم باشن..
به این پی بردم که حسادت بی معنی ترین و کاذب ترین حس قلبی و درونیه ..
خیلی وقته دارم حسادتم رو که یه علف هرز تو باغ و باغچه ی قلب هر آدمی میتونه باشه رو به محض شناسایی هرس میکنم و نمیزارم باغ و باغچهی قلبم رو زشت کنه و از قیافه بندازه
میدونم که نمیشه این معضل روحی و قلبی رو از ریشه برطرفش کرد چون همواره تو ذات آدمه ولی معتقدم کسی که بهش پرو بال نمیده و اجازه رشد و نموی بیشتر این علف هرزو تو باغ احساساتش و جولون دادنش تو خونه ی دلشُ " نمیده" کار خیلی قشنگی میکنه اتفاقا .
هنرش به همینه که این حس گاهی بیاد و قلقلکت کنه ولی تو نزاری رشد کنه و فضای باغ خوشرنگ قلبت رو اشغال کنه
بلافاصله به محض اینکه شناساییش کنم دست به کار شم و هرسش کنم ، همینه که به آدم حس خیلی خوبی میده، میفهمه انقدر برای قلب و روحش ارزش قائله که میتونه مقابل ویژگی ای که در فطرتش از قبل نهادینه شده و همراهیش میکنه بایسته و بهش فرمان stop بده .
مقاومت در مقابل بعضی احساسها به آدم حس خوب و فوق العاده ای میدن بعدش
مثل غرور، حسادت، کینه و خیلی احساسات منفی دیگهی درونی که با مقاومت در برابرشون ، همگی جاشون رو میدن به❣مهربونی❣ و کلی حسای خوب و البته آرامش که از ارزشمند ترین احساسات قلبی و روحیه 💖 در واقع صلح با درون همینه که از روی ارزش قائل شدن واسه روح و نفسمون ، همیشه مواظب باغچهی قلب و احساساتمون باشیم حواسمون باشه چه گیاهایی توش رشد میکنن و چی میکاریم چون همین گیاها میتونن فضای قلبو عطرآگین به حس آرامش کنن..
الهی که قلب همتون پر باشه از گل و گیاهای قشنگ و رویایی ، خوشبو و خیره کننده 😍🤗🌲🥀🌻🌼🌳🌺🏵🌿⚘☘🌷🌼🌹 آمین💐
(ببخشید اگه غلط املایی داشتم)
《 دختر زمستون 75 》