من که پوکیدم.
از اول میگم. داداش من از خانمش جدا شده و دوباره ازدواج کرده. یه دختر ۹ ساله داره .
دختر داداشم به هیچ وجه دوست نداره بره پیش مامانش.
الان هفته ای یک شب میره پیش مامانش. ولی زود برمیگرده.
داداشم برای اینکه حوصله ی بچش سر نره براش اول جوجه خرید. بعد جوجه ها بزرگ شدن. خروس شدن. بعد بلدرچین و اردک و الان هم کبوتر خریده😣😥 الان اینا همه با هم هستن😐
فکر نکنید که مثلا تو روستاست. نه!
توی یه آپارتمان ۸۵ متری ۲ واحده هستن.
خونشون بوی گند گرفته.
هرچی بهش میگیم اینارو رد کن بره میگه فلانی یعنی دخترش نمیزاره!
باور کنید دیگه رومون نمیشه تو روی خانم برادرم نگاه کنیم😓
زندگیشو گند گرفته. بوی گند که همسایه بغلیشون هم اعتراض کرده. ولی داداشم میگه نمیشه. دخترم نمیزاره!!!!
خواهرم، شوهر خواهرم، شوهرم، مامان و بابام همه بهش گفتن. ولی گوش نمیکنه.
دوست دارم خودمو پاره پاره کنم از دستش😭
همه کار برا دخترش میکنه که نگهش داره پیش خودش.
به نظرتون جز جرواجر کردن خودم چه میشه کرد؟
شرمنده خانمش شدیم😭