دیشب جاریم گفت خانواده شوهرم خیلی پشتم حرف میزنن

از من به شما نصیحت به عنوان یه بزرگتر که ۲۳سال سابقه زندگی تاهل دارم 

هیچ وقت وهیچ جا به موجودی به نام جاااارییییی اعتماد نکنید  حتی اگر خواهرتون باشه

حرف بزنن با حرف زدن میخوان چیکار کنن مثلا؟

آخ آخ منم ۱۸ ساله ازدواج کردم 

تو همه تاپیکا میرم همینی که شما گفتیو میگم

حالا‌خوبه‌خانواده‌ی‌شوهرت‌پشت‌سرت‌حرف‌می‌زنند‌

خانواده‌ی‌بابام‌جلو‌روی‌خود‌مامانم‌ومن‌بدمامان‌ام‌رو‌‌میگند‌خانواده‌ی‌بابام‌جلو‌روی‌خود‌مامانم‌ومن‌بدمامان‌ام‌رو‌‌میگند‌‌مامانم‌میگفت‌

یه‌روز‌رفته‌بودیم‌خونشون‌بعد‌ظرفای‌شامو‌شستم‌مادر‌شوهرم‌اومد‌جلوی‌خودم‌تمام‌ظرفارو‌ریخت‌دوباره‌توی‌ظرفشویی‌

وایساد‌شستن‌‌وایساد‌شستن‌‌‌گفت‌تو‌ظرفارو‌کثیف‌شستی‌

یک‌بارم‌‌عمه‌ام‌پیام‌داده‌بود‌به‌مامانم‌که‌دیشب‌اومده‌بودی‌دم‌خونمون‌یادته‌لباس‌نارنجی‌پوشیده‌بودی‌آشغالامونو‌جمع‌میکردی‌

من‌ظور‌عمه‌ام‌این‌بوده‌که‌‌تو‌رفتگری‌وآشغال‌جمع‌می‌کن

درجواب عمه ات باید میگفت اتفاقا اومدم نبودی جمت کنم  

منم خوشم نمیاد و میدونم حرف همیشههههه هست پشت سرت حتی اگه بهترین آدم روی زمینم باشی 

الآنم استارترم ب نظرم اگه ب فکر آرامش روحی و روانی خودشه نباید پی این حرفارو میگرفت

 عزیزم منم یه جاری دارم عین جاری تو کثافط نمیدنی چه شرایی انداخت تو زندگیم من سنمکم بود عروسی کردم  کثافط خیلی زبون بازه   از خودش حرف زد گفت اونا میگن     چندین بار شر انداخته منو شوهرم  دعوا کردیم سر اون   چندین بار بهم گفته اونا پشت سرت اینجوری گفتن اونجوری کردن   ولی الان دیگه ادمم حسابش نمیکنم

جاری من هم خبر چینه از همه خبر میگیره   چندتا هم خودش اضافه میکنه  شر میندازه یه افریته ی کامله 

   چند روز پیش دوتا از خواهر شوهرام باهم دعوا شون شد    بعد این از اون خبر گرفته بود یه عالمه ام روش گذاشته بود داده بود  به اون یکی خواهر از اونم همینطور قبلشم به من زخم زده بود منم  رفتم نشستم مادر شوهر مو پختم قشنگ انداختم به جونش 

باورر کنین  مادر شوهرم چوب تو کونش کرده بود ،😅 

این باشه تو زندگیه دیگران دخالت نکنه

مامان‌من‌کلا‌خیلی‌آرومه‌اهل‌جواب‌دادن‌نیست‌فقط‌سکوت‌میکنه‌برای‌همین‌‌هرچی‌دلشون‌میخاد‌میگن‌

وگرنه‌جرئت‌نمی‌کنند‌که‌

یکی‌از‌زن‌عموهام‌‌‌یکی‌بش‌یه‌چیزی‌بگه‌دوتا‌میذاره‌تو‌مشتش‌هیچکی‌حق‌نداره‌بهش‌بگه‌پا‌چشمت‌ابرو‌

یه‌بارم‌مامان‌بزرگم‌میگفت‌من‌اشتباه‌کردم‌تورو‌برای‌پسرم‌درست‌کردم‌بچه‌ام‌از‌اول‌دختر‌خاله‌‌اش رو‌می‌خواست‌

اونوقت‌مامان‌من‌هیچی‌نگفته‌بود‌

بعد‌به‌اون‌یکی‌زنعمومم‌گفه‌بود‌او‌دو‌مشته‌جوابشو‌داده‌بود‌

به‌مامانم‌میگم‌چرا‌جوابشون‌رو‌نمی‌دی‌میگه‌اونا‌بزرگترن‌احترامششون‌واجبه‌

عزیزم

مادرتون نمیتونه از خودش دفاع کنه وجوابشونو بده براهمینم پررو شدن  شما که بزرگید اجازه ندید بهش بی احترامی کنن  همه جا ازش حمایت کنید 

مادر شوهر منم زن ارومیه ونمیتونه از حق خودش دفاع کنه ولی دایه تراش جورشو میکشن هرکی جرات داره کوچکترین حرفی بزنه چشمشو در میارن