آفرررین به بابای نازت
دقیقا هر خواستگاری برا منم میومد مامانم میگفت انار هییچی بلد نیست تو عمرش فقط درس خونده همشونم فقط لبخند میزدن.
حالا به شوهرم میگم چرا اونموقع برات مهم نبود میخندیدی فقط. میگه چمیدونستم اونموقع... (و یه چیز مثبت هیجده میگه که نمتونم بگم) 🙈😂
ولی خوب شوهر من تو خوبیش زبانزده ولی بازم غذای بدمزه بزارم جلووش کلی تعریفم میکنه اما یه قهرری ته وجوودش مییبینم بعضی وقتاهم نیمچه غر. بعد ازدواج یادشون میرره عشق و عااشقی😀