دیشب پسر عموم اومده بود خونمون تو آشپزخونمون داشت کار تعمیرات انجام میداد داداشمم پیشش نشسته بود، منم حرفاشونو شنیدم،اولش از گرونی ها حرف زدن بعدش هی میگفتن عجب غلطی کردیم ازدواج کردیم،تو این گرونی دیگه چی میشه خرید؟پسرعموم گفت خانمم میگه مانتو میخوام رومنمیشه بهش بگم ندارم خودمو میزنم به اون راه، داداشمم میگفت منم پولم نمیرسه قرص واسه ماشین ظرفشویی بخرم از بس ظرف شستم دستام پوست اورده،خلاصه یکی اون میگفت یکی این و هی گرونی ها مینالیدن،اخرشم گفتن دیگه هیچوقت نمیتونیم پدر بشیم😔داداشم فقط ۲ ساله ازدواج کرده و پسرعموم هم ۵ سال،چقدر اوضاع بد شده دلم واقعا براشون سوخت خیلی بچه های خوبی هستن با کلی ذوق و شوق ازدواج کردن اما الان حالشون گرفتست😔😔😔😔
چرا برادرتون راضی شده با کسی ازدواج کنه که حاضر نیست تو زندگی مشترک مسئولیتی رو قبول کنه انسانها ازد ...
مامان منم دلش واسه داداشم میسوزه چون اگه ما بهشون غذا ندیم یا داداشم درست میکنه یا گرسنه میخوابن،راستش نمیدونم درمورد ازدواجشون چی بگم چون انتخاب خود برادرم بود ولی مادر زنداداشم تو خواستگاری مدام تاکید میکرد دخترای من هیچکدوم دست به سیاه و سفید نمیزنن و هیچکار بلد نیستن میگفت دخترای امروزه دیگه کار نمیکنن کلا حرفی که و زبونشونه همینه که دخترای امروزه دیگه مثل قدیم کار نمیکنن،همون موقع هم برادرم قبول کرد،درست میگید الان واقعا مشکل خودشه داره نتیجه ی انتخابش رو میبینه
داداشت برای چی زن گرفت پس کار خونه که نمیکنه آشپزی که نمیکنه بیرونم که کار نمیک ...
خوب دلیلشون اینه که چون از بچگی کار نکردیم الان هم نمیکنیم،پدرزن داداشم هم خودش کار میکنه حتی زنداداشمم میگه همیشه لباسای خونشونو جمعه به جمعه باباش با دست میشسته،خلاصه تمام کارهای خونه و بیرون خونه رو وظیفه ی مرد میدونن،یادم میاد یه بار اومده بودن مهمونی خونمون منم چایی براشون بردم وقتی به باباش تعارف کردم بنده خدا انقدر خوشحال شد که تا اخر مهمونی میگفت چقدر چایی خوشمزه بود😅بعدها زنداداشم گفت حتی تو خونه یه چایی هم جلوی پدرش نمیذارن هرکی میخواد خودش میره واسه خودش چایی میریزه
مامان منم دلش واسه داداشم میسوزه چون اگه ما بهشون غذا ندیم یا داداشم درست میکنه یا گرسنه میخوابن،راس ...
عزیزم این دلسوزی نیست ظلم در حق خودتون و برادرتون اگه شما برادرتون رو تو کار اشتباه ساپورت نکنید برادرتون مجبور میشه یه فکری برا مشکلاتش بکنه با خانومش اساسی حرف بزنه چاره بیاندیشه بعدم دخترای امروزی کیا هستن یکیش منم یکیش خود شمایید یکی دخترای فامیل شما هستند در و همسایه هستن واقعا دخترای اطرافتون همینجوریند که شما حرف مادر خانوم برادرتون رو قبول کردید والا اگه منم قرار بود که هم کار کنم هم پول در بیارم هم کارای خونه رو بکنم و بچه داری بکنم از اون طرف هم یکی بیاد تو خونم که همش نازش رو بکشم و قربون صدقهاش برم خانواده اش رو بزارم رو سرم تمام سختیهای زندگی به عهده من باشه منم از ازدواج پشیمون میشدم