«شعر4»

در آغاز محبت گر پشيماني بگو با من      كه دل ز مهرت بر كنم تا فرصتي دارم

غم نه

لطفا

• من ٬ در آن لحظه ٬ که چشم تو به من می نگرد
• برگ خشکیده ایمان را
• در پنجه باد
• رقص شیطانی خواهش را
• در آتش سبز!
• نور پنهانی بخشش را
• در چشمه مهر
• اهتزاز ابدیت را می بینم
• بیش از این ٬ سوی نگاهت ٬ نتوانم نگریست
• اهتزاز ابدیت را
• یارای تماشایم نیست
• کاش می گفتی چیست
• آنچه از چشم تو ٬ تا عمق وجودم جاری ست.

دل کجا شانه کجا گیسوی دردانه کجا

شمع کاشانه کجا نرگس اغیار کجا

https://www.ninisite.com/discussion/topic/4784348/نی-نی-یار

بچه ها گزارش بزنین 

هرکی زد لایک کنه 

لطفااااااااااا

😅😅😅

• می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
• می سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود
• عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار
• روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود
• آن بختِ گُریزنده دمی آمد و بگذشت
• غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود
• دست من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر
• تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
• بالله که بجز یادِ تو ، گر هیچ کسم هست
• حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود
• لب بسته و پر سوخته ، از کوی تو رفتم
• رفتم ، بخدا ، گر هوسم بود بَسَم بود !

یعنی میخام برم یه دل سیر گریه کنما 😑😑

ی ندارم ایها الناس ندارم ی 😭😭😭😭😭

یارمه یار یار یارم یاره یار یار 

ر بده عزیز دلم ر بده ♀‍🤦♀‍🤦♀‍🤦

از مردم افتاده مدد گير كه اين قوم    با بي پروبالي، پر و بال دگرانند

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت 

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت 

دست و بالمو بستی😁

منزل خسرو کجا تیشه ی فرهاد کجا

دل شیرین به تمنای دو دلدار کجا

از منست اين غم كه بر جان منست     ديگر اين خود كرده را تدبير نيست

• هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست
• هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!
• عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!
• دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.
• نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،
• شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.
• تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
• کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست
• بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ،
• بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست.
• تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
• چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست.

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

ما دو طرف پیراهنیم
بی دکمه
همان قدر جور
همین قدر دور ...

ر بده 

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه       عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه