سلام من با یه آقایی ۷نیم دوستم ،قبل از من با یه دختری دوست بود دختره ازدواج کرد ،بعد من باهاش دوست شدم یه سال از دوستی ما گذشته بود قصد ازدواج داشتیم این خانم با اینکه شوهر داشت به دوست پسرم زنگ زد ،با هم در ارتباط بودن من هم از عصبانیت عکسهای خودم و دوست پسرمو فرستادم کلی جنجال به پا شد ،بگذریم میگفت باهاش نیستم آبرومو بردی ،از ازدواج با من پشیمون شد با اینکه صیغه کرده بودیم عقد کنیم برادرشو بهانه کرد
امروز دوباره دیدم اونو فالو کرده ،زنگ زدم بهش گفتم ،گفت همینی که هست ،گفتم بهش زنگ میزنم من تو زندگیتم
گفت ؛اگه زنگ بزنی آبروتو همه دنیا میبرم عکس مون رو پخش میکنم ،فلان رازتو میگم ،خیلی تهدید کرد گفت یا قبول کن یابرو ،گفتم پس باهاش در ارتباط گفت :نه در حد اینستاگرام ،قط کردم
دوباره زنگ زدم با عصبانیت گفتم تو کثیفی خیانت کردی ،گفت بخدا قسم به مرگ مادرم فقط تو اینستامه من باور نکردم ،گفت الکی دردسر درست نکن،از کجا معلوم نمیخوام بگیرمش ؟
میخوای اصلا هر دوتانون رو بگیرم ،عصبی شدم قط کردم 😭