موافقم
ی خانومه بود میگف شوهرم ازم متنفر شده بود و میخواست طلاقم بده... میگف منم خیلی دوسش داشتم و راضی ب طلاق نبودم اما شوهرم علنا داشت با یه دختر حرف میزد!
میگف از یکی شنیدم ک ب مدت ۴۰ روز سوره ی طلاق رو بخونم.منم شروع کردم ب خوندنش با تمام خلوص نیت و اعتقاد ب اینکه خدا دوباره مهر و محبتمون رو برمیگردونه و فققققققط از خدا خواستم کمکم کنه...
میگف در حالی داشتم دعا میکردم ک شوهرم کارهای طلاق رو داشت انجام میداد و کاملا آماده ی جدا شدن بود
میگف چیز عجیبی رو متوجه شدم ک روز ب روز از حالت سردی میاد بیرون و روز ۴۰ ام بود دقیقا ک اومد بغلم کرد و گف نمیتونم ازت بگذرم....
و اینطوری شد ک آرامش ب زندگیمون برگشت بعدش روی خودم خیییییلی کار کردم و سعی کردم اشتباهاتم رو بپذیرم و اصلاح کنم و شوهرمم همچنین.