بچه ها من نزدیک یکساله اومدم خونه پدرم و دیگه به دلایلی قهریم الان نزدیک اولین جلسه دادگاه هستیم شوهرم دادخواست داده و با میل اون هست.من نصفه شب بهش پیام دادم واسه اشتی هنوز نخونده.بچه ها قلبم داره تو دهنم میاد.تو رو خدا دعا کن از لجبازی کوتاه بیاد.هر چقدر که میتونید برام از ته دلتون سوره توحید و صلوات و آیت الکرسی بخونید.من به دعاهای شما اعتقاد دارم.دیگه اگر کوتاه نیاد همه چی تمومه😔فقط دعا کنید برام
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
خیلی شرایطت شبیه فامیل ماست...دختر بیچاره ۷ ماه خونه باباش بود(البته از ی قهر سوری ک خودش و شوهرش رله انداخته بودن برای ی سری نسایل ب اینجا کشید)...بعدش با وساطت بابام برگشتن خونه...الان دوباره بعد چندماه،دعواهاشون بخاطر دخالت خونواده ها بالا گرفت و یکماه شوهرش خونه رو ترک کرد،و درخواست طلاق داد دیروزم نوبت دادگاهشون بود،نمیدونم چی شد احرش😔😔
خیلی شرایطت شبیه فامیل ماست...دختر بیچاره ۷ ماه خونه باباش بود(البته از ی قهر سوری ک خودش و شوهرش رل ...
وقتی جدایی پیش میاد حتما باید زیر نظر مشاوره باشن و برگردن.چون تا برمیگردن بازم حرف از گذشته میزنن و دعوا میشه.حالا کاش بابای شما ایندفعه هم کاری کنه طلاق نگیرن و برن مشاوره
وقتی جدایی پیش میاد حتما باید زیر نظر مشاوره باشن و برگردن.چون تا برمیگردن بازم حرف از گذشته میزنن و ...
اونبارم مشاوره هم دلشتن یعنی دختره خودش رفت سراغ مشاوره.ولی حرف مشاوره تو کت خونواده پسر نمیرفت(هردوتاشون فامیلمن و هردوتاشونم دوست دارم) اخرش با وساطت بابام رفتن....ولی اینجور ک میگن مادرشوهره نمیداره پسرش بره خونه اش و دادخواست طلاقم ب اصرار اون داده(کلا مرد جماعت جوریه ک ی هفته ک زنش رو نبینه و تنش ب تن مادرش بخوره زن رو فراموش پیکنه مخصوصا اینا ک بهونه مشترکی مثل بچه ندارن)جراتم ندارم بپرسم نتیجه اش رو....اگه اثر داشت ک بعد ۱ ماه دوباره نمیرفتن واسه طلاق...حیف ک میتونستن چ زندگی شیرینی رو تشکیل بدن...عاشقایی ک از بچگی عاشق هم بودن