دوست شوهرم ک از اقواممونه وقتی مدرسه بود داشت درس میخوند اسمش تربیت معلمی اومد نرفت گفت میخام پزشکی اسمم بیاد و در همون حین برادرش ک زن و ی پسر داشت مرد و اون زمانم رو حرف بزرگتر حرف نمیزدن پدرش بهش گفت ک با زن داداشش ازدواج کنه اینم قبول میکنه در حای زنه ازش بزرگتر بود و در گیر زن خرج و بچه و سبازی میشه و درسش هیچ شد و بعدش خودش از زنه دو دختر و دو پسر اورد ک همه رو با بدبختی و دزدی و کارگری و هزارتا کار سرو سامون داد و بعد خودش از ی دختره خوشش اومد و ب قول خودش گفت دوس دوست دارم با ی دختر ک رابطه نداشته برا اولین بار من باهاش باشم ازدواج کنم و این تو دلم مونده و بعد چندد مدت زن اول راضی شد و خونه رو از شوهر گرفت و ب اسم خودش زد و اجازه داد زن بگیره الان بعد ۵ ۶ سال نمیدونم سر چ موضوعی و یا کی مقصر بوده زن اول زن دوم با هم بحث میکنن و شوهره طرف زن دومشو میگیره میگه چرا اینقد ادیتش میکنین تو و بچها و الان زن اول رفته مهرشو گداشته اجرا بنظرتون دلم بدا مرده بسوزه یا زن اوله کدومش گناه داره 😐
تو دلت برا هیشکی نسوزه
مرده رو تباه کردن
واسه همچین ادمهای بیکلاس و کم فرهنگی دلم نمیسوزه، زن اول و دوم چیه 🤢
مرده گناه داره
مرده طفلک
من دلم به حال مرده میسوزه که ایندش تباه شد با بی فکریه بزرگتراش
جفتشون
چه عجیب و ناراحت کننده
بی فکری و جهالت یه بزرگتر ، زندگی یه زن داغ دیده و یه پسر با دنیایی آرزو رو به باد داده
مردی ک با زن برادرش بخوابه بهتر از این نمیشه
من که دلم واسه زن دومه میسوزه
چجوری تحمل کرده و زنش شده ولی اصلا دلم برا زن اوله نمیسوزه زندگی طرفو تباه کرده
برا مرده بسوزه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
