سوتی وحشتناک🤦♀🤦♂😂
✍خانومی تعریف میکرد: بعد از عقدم برای اولین بار شوهرم به خونمون اومده بود و در سالن با هم گرم صحبت بودیم...
مادرم اومد و یک کیک خوشگل خونگی برامون آورد، بعد از اینکه کیک رو خوردیم، از شوهرم پرسیدم کیک چطور بود؟ از لبخندش فهمیدم که از کیک خیلی خوشش آمده... بهش گفتم: اینو خودم درست کردهام و انشالا بعد از عروسی خیلی از اینها درست میکنم!
شوهرم نگاهی بهم انداخت و چیزی نگفت! بخودم گفتم چه پر رو، حتی تعریفی ازم نکرد. رفتم از مادرم پرسیدم، مامان اون کیکو از کجا آوردی؟ مادرم گفت شوهرت با خودش آورده بود...🥴
💥دیگه به سالن برنگشتم و به مادرم گفتم بجای من ازش خداحافظی کن و بگو روز عروسی میبینمت😖🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😖😖😖😖😖😖
❌این سوتی من نیست و تعریف شدید❌
شماهم اگر دوست دارید تعریف کنید😁
تا شما تعریف میکنید من برم شام بخورم عشقا🤐🥰