2737
2734
عنوان

داستان عجیب شوهرم با عشق قبلیش/ دیوونگیش مونده واسه من😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 99574 بازدید | 889 پست

خوش بحال دختره که یه نفر توی زندگیش انقدر باعث پیشرفتش شده

کار خوبی میکنی که نمیخوای به شوهرت بگی که میدونی کلا راجب این موضوع به کسی چیزی نگو فقط حواستو جمع کن و به جای شک بی مورد منطقی باش

تا آخرش رفته بود شرطای پدره تموم شده بود، ولی پدرش دوباره بهونه میآورد مثل اینکه با شوهرم مشکل داشته

پسرخاله منم تا مرز خودکشی برای من پیش رفت

باباش سکته کرد سر جریان عشق و عاشقی ش

ب غریب و اشنا رو انداخت ک ب من برسه

الان چن سالی هست ک با ی دختر ۴سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و اون دختر با علم ب عشق شوهرش ب من اونقدر بهش محبت کرده ک فک کنم پسرخاله م اصلا منو ب چشم ی غریبه میبینه دیگه

منظورم اینه ک اگه از عشق سیرابش کنی هیچی از گذشته براش نمی مونه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بنظرم ادم میتونه دوباره عاشق بشه..خیلی از عشقا تو شرایط خاصی بوجود اومد..گاهی از رو اجبار..مثه عشقای بچگی...الان ک همه چی تموم شده اون ناموس یکی دیگه س توهم ناموس شوهرت..شک نکن هرچی نباشه تو مادره بچه هاش میشی و این براش خیلی مهمه..تو بخوای نخوای نمیتونی کاری کنی اون به اون دختر فکر نکنه چون یه زمانی کلی براش تلاش کرده..اما میتونی کاری کنی ک بقیه عمرش با تو سر بشه و خاطره های جدید و قشنگ بسازه.حتی عاشقت بشه حتی از اون بیشتز جوری ک بدونه تو نتونه.من فیلم ترکیه مریمو دارم میبینم کسی ک عاشق دختری بود و عشقش مرد دوباره با مهربونیه یکی دیگه عاشق شد.درسته فیلمه اما گاهی ممکنه واسه هرکسی پیش بیاد.قلبِ دیگه نمیشه کنترلش کرد.

من همیشه با حرف همه موافقم چون این تنها راهیه ک میتونم ساکتشون کنم،تا دیگه حرفشونو ادامه ندن😏
2728

بنظرم به شوهرت بگو همه چی و میدونی ولی نگو کی گفته مثلا بگو یه نفر از کیوسک تلفن عمومی زنگ زد گفت بهم تا تا قصیه واست روشن شه شاید اون طرف آب و تاب زیاد داده بهش واقع تا این حد نبوده نمیشه یه عمر با حرفی که تو دلته زندگی کرد

اخی ، چقدر دردناکه . هم برای تو هم برای شوهرت هم دختره. خیلی خوب درکت میکنم . چون پسری که من اولین بار تو زندگیم شناختم و حس داشتم بهش الان فامیل شوهرمه. منم اوایل حس عجیبی داشتم  ، همون سالی یکبار هم که میدیدیم میخواستم فرار کنم ،، بعد ها با یک مشاور حرف زدم بهم گفت ؛ تو برای حس و خاطره ای که از اون روزا داشتی داری درد میکشی نه بخاطر اون آدم. اون ادم نقشی نداره توی زندگیت .. واقعا هم نداشت . بعدش اروم و بی تفاوت شدم 

به نظرم با شوهرت حرف بزن .. بگو که حس بدی داری. حرفاشو گوش بده ارومت میکنه. ضمن اینکه با هر کسی که ازدواح میکردی بلخره یک گذشته ای داشته .. گذشته ها رو بریز دور واقعا و به گذشته کسی کاری نداشته باش

2738

تو زندگی هرکسی از این چیزا ممکنه پیش بیاد شما خودت هیچوقت قبل از آشنایی با همسرت از هیچ پسری خوشت نمیومده ؟

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ آرامشت را میدزدد یکی آهسته میگوید   (کنارت هستم ) ودل آرام میگیرد .ای خدای بزرگ هوای ما بنده های کوچیکت رو داشته باش .هرگز نترسید، کافی است به آینده‌ای ناشناخته، همراه با خدایی شناخته شده اعتماد کنید.
بی خیال عزیز یکی از اقوام من واقعا واقعا دل بسته من بود اما نشد بلور کن حتی خونه خرید گفت به نامت می ...

توهم نبوده، شما خیلی خوبید که میخواهید منو آروم کنید ولی هیچ شناختی نه از شوهر من دارید نه عشق قدیمیش، شوهر من خیلی آدم منطقیه، به این سادگی گول نمیخوره و دل نمیبنده، تو همه موضوعات منطقی رفتار میکنه، می‌دونم که واقعا عاشقش بوده اینو با تمام وجودم حس میکنم، ولی نخواسته من بفهمم

ببین عزیزم شما فقط داری خودت ناراحت میکنی و قضایارو از دید بقیه میبینی ، واقعا که نمیدونی داستان چی بود ، تو سن جوانی این احساسات ناخواسته تو جوونا هست و اسمش نمیشه عشق گذاشت یه علاقه شدید احساسی که مثل اتیش زود گر میگیره زودم میخوابه  اگه همسر شما تا این حد ایشون دوست داشت شک نکن که ازدواج نمیکرد و میگفت که من منتظرت میمونم و اسمون به زمین بیاد تورو مال خودم میکنم و اینا نه اینکه دختره هنوز ازدواج نکرده این بنده خدا زن بگیره

الکی زندگیت به کام خودت تلخ نکن و بعد شما که میگی همسرم نخواست روبرو بشه ،دلیلشم اوردی اینکه برای کرد سخته عشقش کمار کسی ببینه!!!!! صددرثد اینجور نیست عزیزم شما واقعا داری بد فکر میکنی اتفاقا اگه کرم داشت یا هنوز اندک علاقه ای داشت وایمیستاد نگاش میکرد میدونی که چقدر جامعه خرابه ،اتفاقا کااملا مشخصه بخاطر عشقی که به همسرش یعنی شما داره حتی نخواست اونو ببینه و معذب بود چون یه رابژه اشتباه تموم شده بوده 

برا خودت بزرگش نکن چون نیست.

خب اونی که بهت میگفت از کجا میدونه اینا باهم دوست بودن خب  مگه نمیگه به کسی نمیگفتن ایشونی که ...

مثل اینکه بعد از ماجرا خواستگاری شوهرم با یکی از اقوامشون درد دل می‌کنه و حتی گریه کرده به خاطر اون دختری که بهش ندادن و از همون درد دلاش دیگه ماجراشون هم برملا میشه، و بقیه هم بو میبرن مثلا روزهایی که شوهرم به بهونه ها مختلف اونا رو میپیچونده پیش اون میرفته، و تعجب کرده بودند که دختره تو این مدت چطور اینهمه پیشرفت کرده بوده، دیگه ماه که همیشه پشت ابر نمیمونه

عزیزم عشق خیلی مقدسه و اونقد با ارزشه که هرگز اگر کسی واقعا عاشق باشه نمیتونه حتی برای لجبازی هم خودشو کنار کسی جز عشقش تصور کنه چه برسه اینکه بخاد با کس دیگه ازدواج کنه

عزیزم شما چند ساله که ازدواج کردین؟

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز