دوست همسرم و خانمش اومدن خونمون شام
بعد من و همسرم فرداش که جمعه بود برنامه ریخته بودیم بریم یه جای زیارتی تو تهران(خودمون کرجیم)
آقا اینا خواستن آخر شب پاشن برن،همسرِ من یه تعارفِ خشک زد که فلانی بمونید خونه ما،فردا باهم بریم فلانجا
آقا اینا درجا قبول کردن😂😂
و بدتر از اون فرداش که رفتیم اون مکان زیارتی،موقع نهار شد،رفتیم یه فستفود،آقا همسرِ من رفت سفارش بده،مرده یه زحمت به خودش نداد یه تعارف بزنه بگه من حساب میکنم،همینجوری عین ماست اومد نشست پشت میز!😂😂