من برادرم تک پسره ومشکل اعصاب داره بااینکه نمیخواستیم براش زن بگیریم ولی بااصرار فامیل اینکه کی زن میگیره و...براش زن گرفتیم چون نرمال نبود یه دختر گرفتیم براش که۱۳سال ازش بزرگتره خلاصه این دختر خانم خیلی خودشو خوب نشون میداد همه میگفتن راه میاد بابرادرتون اقا گذشت اینا عروسی کردن وچون برادرم نمیتونه مستقل باشه بابام خرجشو میده ، من و خواهرم مجردیم توخونه ایم اقا ازاون موقع تا الان ۶سال گذشته واینا بچه دار نمیشن بابام طفلی یه عالمه پول دکتر ودارو داد اخرم هیچی خلاصه این خانم شخصیت واقعیشو بعد ازدواج نشون داد بشدت با من وخواهر بزرگترم که ازدواج کرده لجه ،من اشپزیم خیلی ازاون بهتره وچون تویه جا زندگی میکنم شام وناهار اینامون یکیه وقتی من میپزم میارم هزار تا عیب ایراد میذاره روش که این چیه من دوسش ندارم ولی به خدا که غذاهام عالیه ،من شاغلم مستقلم وبااینکه خونه پدرمم یه قرونم ازش نمیگیرم وبه خودم میرسم اینم از حسودی منفجر میشه و پشت سرم خیلی حرفا میزنه یااینکه من خونه ی خودمونو تمیز میکنم عالی میگه کی امروز خونه تمیز کرده خیلی کثیفه و....خلاصه موندم باهاش چیکار کنم قیافه ام نداره حسودیمم میکنه وگاهی پدرومادرم نیستن پشت سرشون بد میگه که بمن نمیرسونو ال نمیکنن و بل نمی کننو...
من چن ماه دیگه دوست پسرم میاد خواستگاری وبهشم گفتم که زن داداشمم وداداشمم چ جورین من وبخصوص اون همش نگرانیم که تو خواستگارحرف نا مربوط بزنه و...و بهم بریزه همه چیو خلاصه واقعا موندم چ کنم جواب نمیدم پرو تر میشه جوابم میدم دعوا میشه میره صدتام میزاره روش وبه بابام میگه فقط از خدا میخوام خواستگاری خوب پیش بره از دستش خلاص شم واز اون خونه برم 😭😭
بنظرم جلسه اول ایشونو نبینن باز بهتره کاش قرار مدار جلسه خواستگاری رو که گذاشتید به یه بهونه ای داد ...
والا حاضرم خودم تا قرون اخر هزینه ی مسافرتشونو بدم عزیزم نظرت خیلی خوب بود اولین دیدار همیشه تو ذهن ادم میمونه باید برنامه ریزی کنم و مامانمو راضی که یه جوری اونا نباشن ،متاسفانه من با مامانم راحت نیسم بگم دوست پسرم میاد خواستگاریم یه جوری اوضاع رو مدیریت کنه از الان استرسش منو گرفته فقط خواهر بزرگم از ارتباطم خبر داره تو این دوسال که باهم دوستیم بشدت باهم خوبیم وهم سطح ومطمعنم باهاش خوشبخترین میشم وهیچ جوره نمیخوام بخاطر این خانمه از دستش بدم
ما رو خیلییییی اذیت کرد گلم خیلیییی دیگه کارد به استخون مون رسیده بود که بابام به داداشم گفت ...
دقیقا باور کن ایشونم میگه من خودم مثل اسمم معصومم دلم پاکه همه ازم میخوان براشون دعا کنم حتی استغفرالله میگه تو خواب میبینم امام زمان قراره زود ظهور کنه ظهور نزدیکه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ایشون خیلی به گوش وایسادن عادت دارن ودوست دارن از جیک پوک همه باخبر باشن سخته ازش چیزیو مخفی کرد
بگید خانوادگیه اگ شد شما رو برای شبا دیگ دعوت میکنیم
تیکر تولدم مجردممممم 😘دنبال دعوا نیستم تا وقتی میش با حرف زدن مشکلو حل کرد اگ جوابتو ندادم این ب این معنی نیست ک جوابی نداشتم این ینی اینک من با ابلهان بحثی ندارم ❤️🤗
بعضیا ک نوشتن اون خانوم داره کنار میاد و ازین حرفا . خب کنار میاد برا خودش و زندگیش کنار میاد به اینا چه ربطی داره ک اعصاب خوردیشو سر ایا خالی میکنه اینا براش کم نزاشتن که هم غذاشو میپزن هم خرجشو میدن خب اگه نمیتونست قبول نمیکرد اصلحه ک نذاشتن رو شقیقش
مشکل برادرت در چه حده؟ از نظر فیزیکی و تکلم سالمه و فقط عصبیه؟ خدای نکرده شیشه و اینا میشکنه یا فق ...
از نظر ظاهری مشکل نداره انقدرم خوشگله وخوشتیپه ولی یکم بچگونه رفتار میکنه نسبت به سنش از چن تا مشاوره مجرب پرسیدم میگفتن نباید براش زن میگرفتین یا اگرم میگرفتین یه دختر خیلی کم سن وسال میگرفتین نع دختر که جای مامانشه با ۱۳سال اختلاف سنی تازه بچه دارم نمیشه الان خانمه۴۰سالشه برادرم ۲۷
من هروقت از شوهر خودم ناراحتم وقتی میرم خونه خواهرشوهرم میبینم تو وجود خودم دوس دارم با خواهرشوهرمم بجنگم ولی بعد باخودم فک میکنم میگم این ک به من کاری نکرده ۰را سر این خالی کنم . بعد انقد ارامش میگیرم و با خواهرشوهرم انقد خوب میشم که حدنداره اون خانومم باید درک کنه
دقیقا یاد زن داداش خووم افتادم همش می گفت چرا احترام نمی کنین و فرق میذارین بعد مطابق پیلش رفتار می ...
خدایا صبر این خانمه بشدت دو روعه پیش بابام انقدر خانمانه رفتار میکنه ولی همین که بابام میره سرکار سرکوفتاش شروع میشه مامانمم واقعا بیچاره حریفش نمیشه به مام میگه ولش کنین بذارید انقدر بگه تا خسته شه ولی اصلا خسته نمیشه نمیدونم این همه انرژی رو از کجامیاره
من هروقت از شوهر خودم ناراحتم وقتی میرم خونه خواهرشوهرم میبینم تو وجود خودم دوس دارم با خواهرشوهرمم ...
خوش بحال خواهرشوهرتون که عروس گل وخانمی مثل شما دارن به اون بالاسری قسم من کلا خونوادگی بی ازایمو اروم ولی نمی دونم چه حکمتیه که همچین ادمی وارد خانوادمون شد