پدر شوهرم زنگ زد ب حساب خودش منو نشوند سر جام 😏خونواده بی لیاقت

سلام دوستان بگین من چیکار کنم مامان بزرگ بابا بزرگم کرونا گرفتن از بچهاشون چون سه هفته پیش همه خاله دایی هام بلند شدن رفتن خونشون دورهمی گرفتن البته ما و خونواده مامانم نبودیم چون گفتن داداشام سرو صدا میکنن حوصله ندارن خلاصه اینا کرونا گرفتن مامانم نزدیک ب 14 15 روزه رفته خونشون ک براشون غذا بپزه منم خونم از مامانم خیلی دوره سه تا از داداشمم بابابام تو خونه هستن یه 3 چهار روزی داداشمو آوردم خونمون داداشم 5 سالشه خیلی فضوله خودمم یه بچه دوساله دارم به هربدبختی بود جمشون کردم مامانم هروز زنگ میزد بایه لحن خیلی بد باهام حرف می‌زد انگار طلب داشت ولی نمیدونم طلب چی من باش زنگ میزدم حالشو می‌پرسیدم باخودم میگفتم زنگ بزنم حوصلش سر نره چون بابابا بزرگم تنهاس اونم زنگ میزد ب داداش بزرگم میگف این زنگ میزنه اعصابمو بهم میریزه بهم استراس میده من باز یه دوسه روزی اومدم خونه دوباره داداشم زنگ زد خجالت نمیکشی پاشو بیا برا ما غذا درست کن منم ب هر بدبختی بود رفتم الان چن روز اونجام تمام کاراشونو میکنم اینا حتی انگشتشونم کج نمیکنن فقط میخورن میرن کنار کلیم از آشپزیم جلوی شوهرم داداشامو بابام ایراد میگیرن کلی خجالت میکشم دیشب برگشتم مادرشوهرم کرونا داره زنگ زدم حالشو بپرسم راستی اینم بگم مادرشوهرم خالمه اونم کرونا گرفته ولی خفیف اونم باخاله بزرگم زندایی هام نمیرن خونه مامان بزرگم فقط مامانم میره خلاصه گفتم آره مامان برگشتم دیگه شوهرم سختش بود بچها خیلی اذیت میکردن مادرشوهرم سريع تلفنو قط کردن شوهرمم امروز حالش خوب نیس از صب فشار 14 15 پدرشوهرم زنگ زد چی شلوغش کردی شوهرت ک هیچکار نیس براچی برگشتی گفتم خسته شدم دیگه بچها خیلی اذیتم میکنن ب شوهرم گف براچی آوردیش باید میزاشتی همونجا بمونه شوهرمم گف زنم داغون شده خودش گفته بریم پدرشوهرم دوباره گف گوشیو بگیرم ب من میگه چی میگی برا خودت تو کیی ب تو گفته برگردی دوروز دیگه باز نریی بگی پسرمن اوردتت منم بغض کردم پشت تلفن هیچی نگفتم گفتم چشم ولی کلی رفتم تو دستشویی گریه کردم شوهرمم گف دیگه لازم نیس بهشون زنگ بزنی حالشونو بپرسی الان بنظرتون چیکار کنم پدر شوهر ومادرشوهرم ب دل دارم من برم خونه مامانم تا اونا تو خونه استراحت کنن مامانم دوسنداره برگرده چون طلبکار داره بابابا دعواییه حالا چیکار کنم بنظرتون برم بازم 😔؟