الان با گریه از خواب بیدار شدم

خب پس بهش حق میدم...اونم اینکاراش ناخودآگاهه و بخاطر از دست دادن توجه شماست هنوز با وضعیت جدید کنار نیومده و احساس خلا میکنه اگر شما بهش توجه کافی کنی و مدام ازش شکایت نکنی میشه مرد قبل.دقت کن تو دیگه همسر قبل بچه نیستی

به نظرم باید یه تجدید نظر تو رفتار خودت بکنی درسته مدام داری از شوهرت رفتار منفی میبینی اما دلیلش خودتی...بهتره یه برنامه ریزی دقیق بکنی که بتونی نیازهای عاطفیش رو ارضا کنی.

ایشون با حضور بچه حس میکنه شمارو از دست داده خلافش رو ثابت کن.

شوهرتون کودکی بدی داشته، بعد بچه دار شدن تمام توجهتون رفته سمت اون دوباره حس ترد شدن بهش دست داده با این رفتارا داره از خودش دفاع میکنه برو پیش یه روانشناس خوب اینجوررر مردا به شدتتت اگه روشون کار بشه تغییرایی مثبت میکنن زندگیت بهشت میشه چون اینجور ادما خیلیییی مهربونن فقط از بس سختی بچگی داشتن عزت نفس ندارن

فقط مهمونی های طرف شما رو نمیاد یا طرف خودشم نمیره؟

چون هردو حسابی عصبی هستین اما حل کردنش خیلی راحته.

حیف زندگیتون که داره به تلخی میگذره وقتی میتونه خوب و شاد باشه

خوب کاری کردی نرفتی اگه طرف خودش مهمونی نداره پس زیاد جنگ و دعوا نکن به نظرم هر موقع خواستی بری مهمونی با زبون و قربون صدقه راضیش کن اگه هم نشد اوقات خودت رو تلخ نکن در عوضش اگه طرف شوهرت یه روز مهمونی گرفتن نرو آدم هایی که تو خانواده کم جمعیت بزرگ میشن یا تو خانواده هایی که مهمونی اقوام و فامیل نمیرن زیاد معمولا بیشتر از آدم های دیگه گوشه گیرند و از مهمونی بدشان میاد دیدم که میگم و واقعا براشون سخته تو محیط های پرجمعیت زیاد باشن سعی کن بهش بیشتر محبت کنی جلو فامیل های خودت اگه حرفی زده میشه از شوهرت دفاع کن تا بیشتر سمتت بیاد امیدوارم به لطف خدا مشکل همه زن و شوهر ها حل بشه  

گناه داره اسی درکش کن دلم براش سوخت اون خیلی تو عذابه اما غرورش اجازه نمیده بگه دردم چیه 

تنهاش نزار غرور اینجور ادمو بشکنی خیلی بد میشه 

دیگه هیچی براش مهم نیست 

اروم اروم بیارش تو جمع و کاری کن بهش خوش بگذره هیچوقت شوهر خواهرتو به رخش نکش