شده تا حالا بچه ها آبروتونو ببرن؟😂 بیاین بگید

منم لباسای زیرم تو کشو نیست ریختم تو این باکسای پارچه ای گذاشتم تو کمد درشم قفل کردم

خیلی قدیما داداشم به همسایمون گفته بود ممد آقا میری ممد آقا گفته بود کجا؟ داداشم گفته بود قربون من😄

به یه پیر مرد ۷۰ ساله گفته بود قربونم برو

دوران عقد بودیم پدرم خیلی سخت گیر بود واسه اینکه من با نامزدم چه جوری حرف بزنم کنارش نشینم دستمو نگیره و خیلی چیزا ولی من و شوهرم زیر زیرکی بوس و بغلی داشتیم 😂 یه روز داداشم اون موقع ۶ سالش بود بابام خونه نبود مامانمم تو اشپزخونه بود فقط داداشم پیشمون بود یهو شوهرم پامو بوسید 😐 من خودم هنگ کردم داداشمم دید ولی چیزی نگفت اقا یه روز من و بابام و مامانمو شوهرمو و داداشم نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم یهو داداشم گفت باااااا بااااا علی پای اجی رو بوس کرد وااااااااای خدا واسه هیشکی نیاره اینجوری ضایع شدن من که خودمو زدم به نشنیدن شوهرمم اب شد هییییچی نگفت مادرم بحثو جمع کرد ولی هنوز که یادش میفتم خجالت میکشم 😐😢🙄

اره واقعا الان باخودم میگم با چه عقلی گفتم اخه بچه چهارساله رو چه به این حرفا کی از تو خدافظی خواست اخه  

مامانم میگه یبار قدیما وقتی نهار خورده بودیم همینطور نشسته بودیم و حال نداشتیم که سفره رو جمع کنیم از روی شوخی مامانم گفته بوده منتظر همسایه ایم بیاد جمع کنه...داداشمم رفته بود دم در خونه همسایه گفته بود مامانم میگه منتظر تونیم که بیاید سفره رو جمع کنید😂😂😂

یه صلوات واسه اون بنده خدا بفرست چون یادش کردم بنده خدا احتمالا فوت شده بعد سی سال

چرااااااا☹😁

برادرشوهرم

من لباس زیرام خیلی رنگاورنگین پسرم خیلی توجه داشت روشون

این اتفاق واسه بابابزرگ منم افتاده      بچه همسایه اومده در خونه که اقای فلانی مامانم میگه بیاین سفره رو جمع کنید    بابابزرگمم نفهمیده چی به چیه منظورش چیه رفته در خونه همسایه که خب شاید کار دارن باهاش که بچه فرستادن وقتی رفته  دیده اینا هاج و واج موندن بعد زدن زیر خنده که ببخشید حاج اقا قضیه این بوده... اونام وقتی اخر سفره دیرتر سفره رو جمع میکردن زن همسایشون میگفته میخواین بریم حاج اقارو بگیم بیاد سفره رو جمع کنه بچشونم واقعا بابابزرگمو اورده بود    

خب یاد بگیر آرزومه شوهرم بگه برقص