برا من ك اصلا اين موضوع براش معنى نداشت
مثلا يبار تو پروسه طلاق من قرار بود ي قرار داد كارى ببندم
كارفرما ك ي پسر جوون بود اومد خونمون
يهو اقا بلند شد رفت بيرون
اصن نگفت بمونم حداقل معذب نباشه
فقط از شانسم پسره تا ديد اون رفت و منم معذبم بلند شد رفت و گفت ي وقت ديگه ميام