خودش اجازه نمیده برم.بخاطر کرونا دادگاها تق لقن هنوز حکمی براش نبریدن کلا دوبار دادگاه بردنش فقط.اولا خیلی این حرفایی که گفتی میگفتم ولی الان دیگه کم آوردم.همش میگم زنگ زد اینجوری میگم اینجوری حرف میزنم باز میبنی کار خودمو کردم.فقط از خدا برام آرامش بخواه ازش بخواه زندگیم به روال عادی برگرده دیگه از همه بریدم از همه دارم حرف میشنوم میدونی خیلی سخته تو زندگی بلاتکلیف بودن ندونی زندگیت قراره چی بشه نه بتونی کسی رو آروم کنی نه کسی رو داشته باشی که آرومت کنه
تحمل کن اگه حتی تحمل کردنش سخته
تو که میگی نپرسید چرا تو امضات زدی
مقصر بوده؟؟ یا الکی
خودت کنترل کن اون اگر مثل شما دلش تنگ بود حالش بد میشد
والله من ملخی یه بار باشوهرم قهر و اخم تخم داربم
مردا حوصله زنهای غرغرو ندارن اون بهت میزنگه روحیه بگیره تو بدترش میکنی با مامانت خواهرت درد و دل کن ولی شکایت دلتو پیش شوهرت نبر همیشه مهربون و پر اترژی باش
عزیزم ایشون به اندازه ی کافی درد و غم میکشه تو.زندان برای یه مرد خیلی سخته و مطمینا فشار روشه زنگ میزنه به شما تا حالش خوب بشه نه اینکه گرفتاریهاشو یاد اوری کنید
از این به بعد زنگ زدنی با انرژی صحیت کن خوشحال و شاد بهش بگو که امید داری هر چه زودتر ازاد میشه بهش از آینده ی خوب و کارهایی که قراره دوتایی انجام بدید صحبت کن در کل بهش امید بده اون الان بیشتر از هر چیزی به امید شما نیاز داره
میدونم سخته تو گرفتاری شاد بود و امید داد اما مطمینم کار درست همینه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
