سلام دوستان واقعاً نمیدونم خوشحال باشم یا نارحت راستش قضیه اینه که ما یه خونه ی 40_50 متری داشتیم که گذاشته بودیمش برا فروش که بتونیم تو همین شهرک که هستیم یه خونه بخریم و از آوارگی دربیام و برا پنجمین بار اسباب کشی نکنم
البته با پول اون خونه و فروش ماشین و طلا و........ ولی از اونجایی که بازار خرید و فروش مسکن حسابی راکده خونه مون با تمام تمهیداتی که اندیشیدیم فروش نمیرفت.ماهم بدجوری مونده بودیم تو آنپاس و مهلت خونه یی که توش بودیم هم تموم شده بود و صابخونه هم بدجوری گیر میداد که باید تخلیه کنید
خلاصه نشد و نشد تا اینکه مجبور شدیم دوباره بریم اجاره نشینی و تو شهرک یه خونه رهن کردیم و دیروز اسباب کشی کردیم. حالا دیروز وسط اسباب کشی یکی از املاکیا که همسرم خونه مونو سپرده بود زنگ زد که خونه تون مشتری داره و قراره خونه رو ببینه.2ساعت بعد که همسرم زنگ زد گفت مشتریه خونه رو پسندیده و میخواد بخره.
حالا فکر کنید همون روزی که من اسباب کشی کردم همه چی یهو ردیف شده و میتونیم همینجا خونه بخریم.ینی سال دیگه برا ششمین بار باید اسباب کشی کنم.
حالا بماند 2ماه تموم ما کجاها که نرفتیم دنبال خونه.از شرق تا قدیمی ترین محله های غرب تو گرمترین روزهای سال.
حالا نمیدونم بخندم یا گریه کنم
خدایا مصلحتتو شکر.ببخشید نارفیقی کردم و ازت گله و شکایت کردم نفهمیدم بهترین ها رو میخوای برام بخواهی.خدایا به داده و نداده ات شکر.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من که اینقدر عذاب کشیدم حاضر بودم برم تو خونه سی متری ولی مال خودم باشه سرموعد قرارداد استرس نداشته باشم هی نگردم دنبال خونه هیچی بدتر از این نیست بری تو بنگاه بگن خونه اجاره ای نداریم
ارینب عزیزم مطمئن باش خودت در اینده میفهمی مصلحت این برات چی بوده شاید خدا میخواد بهتر از اونی رو که داری بهت بده ....فقط صبر داشته باش ..
باور کن من خودم تا حالا صد بار یک کاری پیچ پیچ خورده ...اما بعد از گذشت زمان دیدم چقد به نفعم بوده که مثلا فلان کاری اون موقع انجام نشده ....و برعکسش ...