نمیدونم ازکجا بگم. من دوسالو نیمه ازدواج کردم و طبقه پایین مادر شوهرمم. شوهرم تک پسره و فقط یه خواهر داره و پدرشم فوت شده. از این چیز ساده بگم من الان دوسه روزه سخت مریضم نیومدن پایین یه حال بپرسن شئهرم سرکاره و من تنها نگفتن تو که مریضی چی میخوری.دیروز مادرم اومده برام غذا پخته امروز با اس ام اس حالمو پرسیدن! خیلی ناراحتم درصورتی که مادر شوهرم خواهراش مریض باشن یا میارتشون پیش خودش یا براشون غذا میبره. کلیم پرتوقعه.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم
وزن اولیه 104😛اغاز رژیم 7اردیبهشت 1400🥴خداروشکر بعد یک سال 30کیلو کاهش داشتم 💃💪اغاز سال دوم رژیم 😍💪وزن فعلی 76😎هدف اول 70،🙃🙃 هدف اخر 68 هر زمان شد 😊😎 من می تونم چون می دونم 😂 یه زمانی چاق بودم همه می گفتن اوف چقد چاق وزشتی 😡منم با ارامش می گفتم درشت مجلسیم دوست دارم اینطوری 😎الان لاغر شدم همونا می گن وای لاغر شدی از ریخت افتادی 😒بازم من می گم دوست دارم می خوام مانکن باشم 😎من برا دل خودم زندگی می کنم نه به فکر ادمای هزار رنگ اطرافم 💪💪💪😎خدا جونم مرسی یه دختر ناز ویه پسر جیگر بهم دادی باباشونو نگم دیگه خودت می دونی 😄😄😄😄 😍😍😍لطفا مواظب خانواده چهار نفره ما باش 😍😍😍 😍😍من یک دختر یک همسر یک مادرهستم به وجود خودم افتخار می کنم 😋 من یک خانه دارم یک خانه داره شاغل عاشق کارای هنریم کارم بافته بافت عروسک لباس وشال وکلاه☺ برا سرانجام رسیدن کارم خیلی تلاش کردم 💪کلمه نمی تونم در فرهنگ لغات زندگی من وجود نداره😎 کاری نیست که نتونم انجام بدم من یک زن هستم 😊😊😊😊خدایی سوال کردی جواب می دیم ریپلای نمی کنی یه لایک بکن
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
تازه یه چیز دیگه هرموقع غذای معمولی ذاشته باشن میگه بیاین تازه اونم بخاطر پسرش به من نه توجه میکنه نه تعارف. خیلیییی موردا ازشون هس که واقعا ناراحتم بیاین حرف بزنیم بگین چیکار کنم دلم سبک شه. اما شوهر من خیلییی سادس میگه اونا خوبن همه اینا سو تفاهمه. تا چیزی میشه خواهرش بهش پیام میده مثلا بیا به مامانم سر بزن نمیدونم ب مامان زنگ بزن مریضه
تازه یه چیز دیگه هرموقع غذای معمولی ذاشته باشن میگه بیاین تازه اونم بخاطر پسرش به من نه توجه میکنه ن ...
خواهرش ب شوهرت پیام میده نه به شما
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
اخه عزیزم در شرایط برعکس شوهرم توقع داره اون کارایی که من میگمو برا اونا بکنم دیگه نمیگه اونا برا تو ...
میفهمم مردها همیشه توقع یکطرفه دارن
ولی توقع از اونا نداشته باش. من تا حالا ندیدم مادرشوهر برا عروس دل بسوزونه و هواشو داشته باشه. البته اینجا زیاد مینویسن ولی من ندیدم
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
میفهمم مردها همیشه توقع یکطرفه دارن ولی توقع از اونا نداشته باش. من تا حالا ندیدم مادرشوهر برا عروس ...
خونه مونو تعمیر کردیم وسط اون همه گردو خاک خودم برا کارگرا غذا پختم فکر کنییید براتمیز کاریشم نه خودش نه دخترش نیومدن اما اگه شوهر من با اونا این کارو کنه ازش گله میکنن من الان فقط میخوام شوهرم باور کنه که اونا بددددننن همین