2737
2739
عنوان

مادرشوهر خر نفهم

| مشاهده متن کامل بحث + 5755 بازدید | 169 پست

یادم به خودم افتاد. بچم هفته ۱۲ سقط شد، تنها در خانه افتادم رو لک و بعد خونریزی و فرداش هم سقط  ....شوهرم اون روز نرفت سرکار....با مامانم هم تلفنی زنگ زدم حرف زدم، خودش پرستاره، افتاده بودم رو دردهای وحشتناک ریتمیک زایمانی، مامانم گفت اگر دردات اینجوریه، خودش سقط میشه، گفت بیام پیشت گفتم لازم نیست...نذاشتم حتی مامانم بیاد پیشم  

🕊 پر میشه این خونه از رقص و گل و شادی 🕊

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اخه یه خونیم باهم زندگی میکنیم گفتم بیاد مواظب خونه باشه اخه به شوهرم و پدرشوهرم غذا بپزه همین

تونپز.بگو سفارش بدن

توزندگی یه چیزایی روآسونمیشهفهمید،ولیسخت میشهفهموند....

عزیزم بچه خودت سقط کنی که کی رو ناراحت کنی ، در ثانی خوب درسته آدم انتظار داره داره این وقتا از اطرافیان درک میکنم، اما خوبمان شوهرت که وظیفه نداره مراقبت کنه ازت، از هیشکی جز خدا انتظار نداشت باش هر چند من خودم گاهی انتظار دارم  

لطف انچه تو اندیشی... حکم انچه تو فرمایی
2728
نفهمیدم  الان منطورت اینه ک مادرشوهرت بیاد مواطبت باشه یا مادرشوهرت رفته کارای خونه اشون افتا ...

بابا ما یه خونیم رفته خونه پدرش همه کارا افتاد گردنم از خمیر درست کردن ونون پخت وووو

یه جا نوشته بود                وقتی یکی داره  با تمام وجود نصحیتت میکنه            مخاطبش تو اون لحظه تو نیستی                             خودش در گذشته شه!
بابا ما یه خونیم رفته خونه پدرش همه کارا افتاد گردنم از خمیر درست کردن ونون پخت وووو

قبل از بارداري كارهاي خونه همش گردن شما بود؟

تو روستا هستين؟

زهره خانمي ام با عضويت ٩٤بازم تركيدم 
2740

بچه ها مادرشوهره ول کرده رفته خونه و کارهای خونه و غذا پختن و نون پختن  برا برادرشوهر و پدرشوهر افتاده گردن ایشون...الانم ایشون باردارن..مادرشوهره نمیاد از خونه باباش..

💜السَّلٰامُ عَلَـــیْکَ یااَباعَبداللّٰه الحُسَین...جانم فدای ارباب💜۹۹/۸/۹بهترین روز زندگیمه💕من هرگز از رحمت خدای مهربانم،ناامید نمیشم....💙.من یه مادر قوی و شاد و صبور هستم......💛من یه همسر مهربان و شاد هستم..💚..من اجازه نمیدم فکر منفی وارد ذهن زیبام بشه...❤
خوب اون باید خودش فکر شوهرش باشه حالا دو روز از بیرون بر بگیرن شور نزن به فکر خودت باش 

یه هفتس خونه پدرشه اخه چقد میخاد بمونه همه نه ماهو اونجا باشه بخدا من سابقه سقط داشتم میترسم همش شوهرشم که هرچی درست کنم میگه فلان وبیسار

یه جا نوشته بود                وقتی یکی داره  با تمام وجود نصحیتت میکنه            مخاطبش تو اون لحظه تو نیستی                             خودش در گذشته شه!

خواهری....منم هفته هفتم بارداریمم..به هیچ کسی هم نگفتم باردارم..خدایی ویارمم خیلی بده..انقدر هم درد دارم که بیست تا شیاف پروژسترون تا حالا زدم....

امشب هم تا چند روز  هشت نفر مهمون دارم...اما به هیچ کس نگفتم حتی بیان کمک...خودم کارامو انجام میدم.

خانوادمم سیزده ساعت ازم دورن...


خدایا شکرت به خاطر نعمت فرشته کوچولویی که تو دلم گذاشتی💖💜💟 خداجونم تو رو به حق فاطمه زهرا دامن همه منتظرا رو سبز کن الهی آمین 🌹🌹
ما دیشب خونه مادرشوهرم بودیم من و دوتا خواهرشوهرام نشسته بودیم هی جلو من یه عالمه خوراکی میورد میذاش ...

با کنایه حرفتو میزدی.یه لبخند میزدی میگفتی مررسی مانمیخوایم.سالای قبلم دادی خشک کردم ورداشتم

توزندگی یه چیزایی روآسونمیشهفهمید،ولیسخت میشهفهموند....
یه هفتس خونه پدرشه اخه چقد میخاد بمونه همه نه ماهو اونجا باشه بخدا من سابقه سقط داشتم میترسم همش شوه ...

محلش نذار 

به شوهرت بگو من وضعم اینطوره نمیتونم خرد فرمایشات بابات تحمل کنم توهم چند روز برو خونه مادرت استراحت کن.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687