منم اینجوری بودم ولی به خودم رحم کردم
وقتی اینجوری ناراحت میشم چشمهامو میبندیم و به سیاهی جلو چشمم فقط فکر میکنم اینقد اینکارها رو میکنم تا اعصابم خوب میشه
بعد به داشته هام فکر میکنم
آبجی آخر زندگی مرگه هممون ناراحت میشیم پس باید تحمل کنیم
به نی نی خوشگلت فکر کن که بیاد چقدر زندگیتو گرم میکنه
از اونطرف میگی داشتم پیشرفت میکردم وجود بچه نداشته از اونطرف میترسی بچه نمونه انرژی منفی نیس عزیزم ی کم توجه و محبت خدا رو تو زندگیت ببینی ی کم شکرگذار وجود این طفل معصوم تو دلت باشی خدا هم میفهمه از وجودش راضی هستی اونوقت کمکت میکنه شک نکن دیدت رو عوض کن همه ما باردار بودیم و اینروزا رو گذروندیم
عزیزم اکثر خانمای باردار همین مشکلات رو دارن زیاد فکر و خیال نکنید. منم باردارم سه ماهه قرنطینه ام تو خونه چون خونم پله زیاد داره و استراحت دارم حتی از خونه نتونستم برم بیرون توی شهر غریبم و هیکس رو اینجا ندارم فقط خودمو و شوهرم. حداقل شوهرم میره سرکار یه بادی به سرش میخوره و چهار تا ادم میبینه اما من نه. اصلا یه وضعیه گاهی حالم بده و دلم تنگ و حالم خراب یکم گریه ام میگیره گریه می کنم حالم خوب میشه ولی امیدم رو از دست نمی دم چون استراحتم وقتم رو تو نی نی سایت و مجازی می گذرونم کارامم کم و بیش یواش و اروم انجام میدم که هم بهم فشار نیاد هم کارام نمونه. توکلتون به خدا باشه و روحیه تون رو حفظ کنید
تا اون هفته هرروز برای سلامتیش نماز حضرت زینب میخوندم،صلوات میفرستادم و دعا و...یهو رفتم سونو گفت بچه داره بدنیا میاد،دیدم همه اینا الکی بود،طرف بچه نامشروع داره تا آخرش صحیح و سالم،من با این همه دعا و...این وضعم.
