اخه اولین بار خودشو معرفی نکرده به نام خدا من عاشقتم میمیرم برات
واااای منم یه خواستگار داشتم یکی معرفی کرده بود بعد مامانم گفت یه هفته صحبت کنین ببین چی میگه چجوریه بعد پسره همین فازو برداشته بود به من میگفت بگو دوستت دارم نصف شب زنگ میزد میگفت کجایی میگفت هرجا رفتی اجازه بگیر منم خیلی سر سنگین و خشک بودم نمیدونم فازش چی بود هرچی توضیح میدادم ما واسه آشنایی داریم صحبت میکنیم نمیفهمید بعد تازه چییی پسره تحصیل کرده مهندس وااای جونم براتون بگه انقدر سیریش شد آخر گفتم توروخدا به هرکی زنگ زد بگید من خواستگار داشتم شوهر کردم بهد تو اینستا زیر عکسام کامنت میذاشت بعد تشکر که میکردم میومد دایرکت میگفت تو که شوهر کردی چرا جواب منو میدید داری خیانت میکنی به شوهرت خداروشکر از دستش نجات پیدا کردم خیلی سیریش بود بعد قیافه چییییی داغون هی میگفتم بابا این داغونه هی میگفتن نه جایگاه اجتماعیش خوبه تو صحبت کن شاید خوشت اومد خدارو شکر همه شناختنش
قبلا هم تو کوچه ما یه پسره بود مشکل ذهنی داشت منو نامزد خودش میدونست الانم یه وقت میریم محل سابقمون سراغمو میگیره
آخه چه اشکالی داره یه خواستگار از همون روزای اول قربون صدقه ی آدم بره
مثلاً بگه :
جااااااااااان آخ الهی بمیرم برات
صد تومن میدم
تو منا امتاحان کن
تو هم در عوض اینکه تحویلش بگیری گفتی :
گور پدرت اونم شانس مایه
پیام ها رو پاک کردم فقط موجب شادی اطرافیان میشه
کم داره😂
گفتم شما اول بیا تو بعد اصلا درمقابل فهمیدن مقاومت میکرد
یه دفعه وسط روز به مقدمه پیام میداد تو فقط حجابت رو حفظ کن من دیگه کاری باهات ندارم
راستش خیلی ناراحتم احساس میکنم لیاقت من دراین حده ؟؟؟؟
دقیقا الان تمام همکلاسیای منم از دبیرستان و دانشگاه ازدواج کردن.
من حتی تو فامیلم پسر نرمالی اگه بود ازم دوری میکرد.
قیافه م معمولی، سنگین، تحصیل کرده، ساده و بی شیله پیله ام.
فکرکنم چوب سادگی مو میخورم. دیگه کم کم به این نتیجه باید برسم قید ازدواجو بزنم
محل کارم بودم خواهرش گفت برادرمن شما رو دیده پسندیده روش نمیشه بیاد بگه منم نسنجیده شمارمو دادم بهش
منم کلا دیگه قیدشو زدم به نظرم دیده بود شاغل هستم خیالاتی شده بود من یه دخترساده ام زودباورم میشه این اراجیف رو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
