عشقم رفته شهرستان نمیدونمم واسه چی اخه شهرستانی رفته که خانوادش هستن ولی احساس میکنم واسه کار رفتم از اونجایی ام که از فوضولی و دخالت بدش میاد دلم نمخواد ازش بپرسم.
حالا دلم داره میپکه از دل تنگیش وقتی ام که کار داره باهام خشک حرف میزنه. اعصابم خورده.
فقط دلم خوشه که دوستم داره باهامم خدایی خوبه فقط یه اخلاقایی داره دیگه.
چیکار کنم از دل تنگی در بیارم. من خیلی وابسته و حساسم دارم میمیرم ولی میخوام رابطه مون طولانی بشه بدون هیچ بحث و دعوایی.
اصلا دلم بحث و دعوا نمیخواد حاضر خودم تو خودم بمیرم ولی دعوا نکنیم.
یه بار دعوا کردیم الکی گفت کات ولی فرداش اشتی کردیم ولی ۱۰ روز تقریبا بی محل بود دیگه ازش خدافظی کردم داشتم میمردم اخه بعد خوب شد باهام. نمیخوام تکرار بشه
چیکار کنم انقدر هی منتظرش نباشم.