2737
2734
عنوان

عزیزای دلم بهم نظر میدین

| مشاهده متن کامل بحث + 304 بازدید | 42 پست
وای مرسی عزیزدلم زحمت کشیدی همرو گفتی ممنونم ب نظر خوشمزه میاد فقط میشه بادمجون نزنم شوهرم بادمجون ب ...

فکر نکنم بشه.‌البته دوستم می‌گه من با کدو درست می‌کنم. فقط اینو بهت بگم که مزه هیچی توش معلوم نیست. اصلا کسی نمی‌تونه تشخیص بده توش چیه.

ان الله مع الصابرین. (کاربر قدیمی که می‌گفت هر کی دمی گوجه دوست نداره با من حرف نزنه اصن)خدای عزیزم حباب رویام رو ترکوندم. بلور آرزوی قشنگم رو به دست مهربون و قدرتمند تو می‌سپارم و صبر می‌کنم تا به وقتش منو بهش برسونی. 😍😍😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

گاکارونی❤️😂😂😂😂

سه مدل ماکارونی‌ نوشتم

گاکارونی

ماکارونی

ماکاروی😂😂😂

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
به به چ کردی👏👏😃اون یکی ظرفه جوجست!

پاچینیه. البته اونو از بیرون گرفتیم😁

ان الله مع الصابرین. (کاربر قدیمی که می‌گفت هر کی دمی گوجه دوست نداره با من حرف نزنه اصن)خدای عزیزم حباب رویام رو ترکوندم. بلور آرزوی قشنگم رو به دست مهربون و قدرتمند تو می‌سپارم و صبر می‌کنم تا به وقتش منو بهش برسونی. 😍😍😍
2728
فکر نکنم بشه.‌البته دوستم می‌گه من با کدو درست می‌کنم. فقط اینو بهت بگم که مزه هیچی توش معلوم نیست. ...

إچقد جالب ممنون از دستور پخت🙏🥰😘

تا جایی که نفس میکشی بخند و تاجایی که زندگی میکنی عشق بورز   
إچقد جالب ممنون از دستور پخت🙏🥰😘

همینجوری جای بادمجون کدو ریخته بود. 

ان الله مع الصابرین. (کاربر قدیمی که می‌گفت هر کی دمی گوجه دوست نداره با من حرف نزنه اصن)خدای عزیزم حباب رویام رو ترکوندم. بلور آرزوی قشنگم رو به دست مهربون و قدرتمند تو می‌سپارم و صبر می‌کنم تا به وقتش منو بهش برسونی. 😍😍😍
اون ظرف برگیه مرغ قفقازی بود. 

سوسیسا رو چجوری اونجوری کردی؟😅

اون کالباسه؟ چی توی گذاشتی؟ فینگر فودته؟

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2738
سوسیسا رو چجوری اونجوری کردی؟😅 اون کالباسه؟ چی توی گذاشتی؟ فینگر فودته؟

دوستمون هنرمنده 😃🥰

تا جایی که نفس میکشی بخند و تاجایی که زندگی میکنی عشق بورز   

پس حالا که باهاشون راحتی واسه شکیل بودنش لازانیا درست کن





گیر دادم به ماکارونیتا😂😂🙈

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
سوسیسا رو چجوری اونجوری کردی؟😅 اون کالباسه؟ چی توی گذاشتی؟ فینگر فودته؟

تو حرف زدی منو بردی تو فکر یعنی برنج درس‌کنم؟😃

تا جایی که نفس میکشی بخند و تاجایی که زندگی میکنی عشق بورز   
سوسیسا رو چجوری اونجوری کردی؟😅 اون کالباسه؟ چی توی گذاشتی؟ فینگر فودته؟

 این بود. سوسیسا رو سیخ چوبی زدیم. روشو برش زدیم گذاشتیم تو سرخ کن باز شد. بچه‌ها خیلی خوششون اومد. 

ان الله مع الصابرین. (کاربر قدیمی که می‌گفت هر کی دمی گوجه دوست نداره با من حرف نزنه اصن)خدای عزیزم حباب رویام رو ترکوندم. بلور آرزوی قشنگم رو به دست مهربون و قدرتمند تو می‌سپارم و صبر می‌کنم تا به وقتش منو بهش برسونی. 😍😍😍
پس حالا که باهاشون راحتی واسه شکیل بودنش لازانیا درست کن گیر دادم به ماکارونیتا😂😂🙈

میخاستم ماکارونی بریزم تو پرکس بعد روش‌پنیر پیتزا بزنم مث لازانیا خوشمزه میشه شکلشم قشنگ میشد 

لازانیا ندارم فعلا ماکارونی موجوده😆

تا جایی که نفس میکشی بخند و تاجایی که زندگی میکنی عشق بورز   
تو حرف زدی منو بردی تو فکر یعنی برنج درس‌کنم؟😃

نه مشکلم با برنج نیست مشکلم با خوده ماکارونیه😅

البته من اگر برم یه جا به جای مرغ ،ماکارونی بزارن چشام اینجوری میشه🤩😍 اما خودم درست نمیکنم حس میکنم خیلی دیگه راحتیه😁

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
 این بود. سوسیسا رو سیخ چوبی زدیم. روشو برش زدیم گذاشتیم تو سرخ کن باز شد. بچه‌ها خیلی خوششون ا ...

خیلی خوشگله خانم هنرمند😍

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز