الان دهه عوض شده شاید یکم فرق کرده باشه زمان ما درخوابگاهو ساعت ه عصر زمستونا مبیستن یکم دیر میومدی کمیته انضباطی میشدی،زیاد ارایش میکردی کمیته انضباطی اگه میفهمیدم با پسری حرف میزنی مدرتو میخواستن،مردمشون که ماشالا همه مرداشون باموتور میفتادن دنبالت چقدم مرداشون ترسناک بودن همشو سیاه میپوشیدن حمومم که نمیرفتن خوشدنم سیاه و کثیف زناشون آدمو میدیدن انگار ج ن ده میبینن کلی افسردگی گرفته بودم دو ترم بیشتر دووم نیاوردم