مجرد که بودم خواستگار زیاد داشتم ....اکثرا زاغارت...من تحصیلکرده و سردوگرم روزگارم چشیده بودم....
ناراحت این موضوعم ک مادرمم یه زن تحصیلکرده اس چرا آخه وقتی واسم خواستگارمیومد دستو پاشو گم میکرد!!!؟
لحظات نوجوانیم ب بدترین نحو گذشت....
خداروشکر الان از ازدواجم راضیم(جالب اینجاست شوهرم تنها خواستگاری بود ک مامانم مخالفش بود)
الان از زندگیم راضیم....ولی به گذشته و رفتارای مامانم که فکر میکنم فقط درحیرتم که چرا مادر تحصیلکرده ی من از مادرشوهر بیسوادم فهمو درکش پایین تر بوده!!؟؟؟
الان یه دخمل تو دلم دارم فقط خدا کنه براش مادر خوبی باشم که برام همچین تاپیکی نزنه درآینده....
مادرم هرچقدم در حقم بدی کرد بازم براش طول عمر آرزو کردم .....