2726
عنوان

جریان منو خواستگارامو مامانم...

| مشاهده متن کامل بحث + 558 بازدید | 32 پست
مامانا اکثرا سوتی زیاد میدن

سوتی نیست از عمد همچین حرفی زد ک دلمو نسبت ب شوهرم بزنه.....بخدا شوهرم عین نوکره برا مامانم....البته مامانم تازه قدرشو دونست ....زمان عقد ک زهرمارمون کرد

بچه ها میگم اگه کاربریم بترکه کسی میتونه تاپیکام بخونه

قربون امضات برم😍😍😍😍

میخاستم از این امضا باحالای طولانی با کلی شکلک عجق وجق بزارم از اونا که ادم درگیرش میشه تا اخرش بخونه عاماااا مشکل اینجاست بلد نیستم چیزای باحال از خودم درارم همینکه خودم باحالم بسمه  کاربر جدید نیستم. عاشقتونم❤ میشه واسه رسیدن به آرزو هام دعام کنید.  وقتی تو امضاتون صلوات میبینم میفرستم منتها حالشو ندارم بگم که فرستادم🌼🌼🌼🌼


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا چی شده     از مادرت  کینه   گرفتی    الان  که   بجه   دار داری مشی    حتمن     یه  چیزی شده   جدیدن   ک اینقد دلت پره  یاد گذشته  کردی

دیگر به راستی می‌دانم که درد یعنی چه درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دلِ آدم را در هم می‌شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد، دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی می‌گذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد
2728
حالا چی شده     از مادرت  کینه   گرفتی    الان  که  ...

نه شاید دچار افسردگی دوران بارداری شدم....آخه مادرم میتونست برامون مادر خوبی باشه ولی تا حدودی انگار دس خودش نبود که خوب باشه و بیشتر میلش میرفت سمت بد بودن....

مامان منم با همسرم مخالف بود و بابام موافق چون خونمون زن سالاري بود رضايت بابام مهم نبود براش واي چقدر اذيت شدم كه راضيش كنم چه روزهاي سختي بود كل فاميل واسطه شده بودن مامانمو راضي كنن اما مامانم جوابش نه يود خيلي اذيتم كرد وقتي هم قبول كرد محضر رو با يك ساعت تاخير اومد

صبح‌هایمان بی‌شک می‌تواند زیباتر باشند😍اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد❤️جای دوری نمی‌رود یک روز همین نزدیکی‌ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،شاید خیلی زیباتر😊
مامان منم با همسرم مخالف بود و بابام موافق چون خونمون زن سالاري بود رضايت بابام مهم نبود براش واي چق ...

نه برا من محضر و ازمایشگاه و...اومد ولی همش قیافه گرفته بود واسم...دوران عقد بلایی نبود ک سرمون نیورد....دلم از این میسوزه مادر باسواده و اینکارای غیر منطقی رو میکنه چوبشم تو همین دنیا خورده ولی برام جای سواله....بخدا مادرشوهرم بیسواده چه کارا ک برا بچه هاش نکرده هم دختراش هم پسراش و جالب اینجاس که دختراش قدرشو نمیدونم برعکس ما ک عین پروانه دورمامانم میچرخیدیم و همین الانشم میچرخیم با وجود بدی هایی که در حقمون کرده بازم دسش و پاشو میبوسیم

نه برا من محضر و ازمایشگاه و...اومد ولی همش قیافه گرفته بود واسم...دوران عقد بلایی نبود ک سرمون نیور ...

مامان من نازه الان قدرشو ميدونه اما باز هم مقايسه ميكنه با دامادهاي فاميل اين حرصم رو در مياره

صبح‌هایمان بی‌شک می‌تواند زیباتر باشند😍اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد❤️جای دوری نمی‌رود یک روز همین نزدیکی‌ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،شاید خیلی زیباتر😊
خاستگار بیاد یعنی انگاز من سره راهی بودم فقط کی خواستن ردم کنن

خیلی حس بدیه...اوایل خونه ما پدرم حامیم بود چون من از تقریبا۱۳ یا۱۴ سالگی برام خواستگار میومدولی بعد مامانم مخ پدرمو زد....حالا ازدواج کردی یا هنو مجردی!؟

حقیقتش من دختر خوبی براشون بودم و همین الانشم هستم ولی اصلا مراعات من دختر رو نمیکردن و با بی عاطفگی باهام رفتار میکردن...

مامان منم همینطوره....

مامان منم پزشكه از اين حرصم ميگيره براي دختراي مردم بيشتر از من مادري كرد 

صبح‌هایمان بی‌شک می‌تواند زیباتر باشند😍اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد❤️جای دوری نمی‌رود یک روز همین نزدیکی‌ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،شاید خیلی زیباتر😊
مامان منم پزشكه از اين حرصم ميگيره براي دختراي مردم بيشتر از من مادري كرد 

وااای تو دیگه چی میکشی....خدا بهت صبر بده....من این همه میگم مامانم باسواده میدونی تحصیلاتش چیه!؟سیکل داره.....

البته سیکل قدیم....کلا یه دختر شهری و باکلاس و ....ولی درک و فهم زیر صفر

وااای تو دیگه چی میکشی....خدا بهت صبر بده....من این همه میگم مامانم باسواده میدونی تحصیلاتش چیه!؟سیک ...

من رو خيلي اذيت كرد چون بابام مواافق بود زنگ ميزد عمه هام ميگفت داداشتون ميخواد دخترمو بدبخت كنه و گريه ميكرد و جيغ و داد اصلا يادش ميوفتم حالم بد ميشه تو بله برونم قهر كرد رفت تو اتاق

نشست مهر تعيين كنن 😔😔

منم هميشه ميگم كاش بيسواد بود اما به بچه هاش محبت ميكرد هميشه سر كار بود و تو خونه هم نقش مدير داشت نميزاشت يه قلوپ آب راحت بخوريم

خدا كنه من مامان خوبي براي ني ني بشم دعا كن

صبح‌هایمان بی‌شک می‌تواند زیباتر باشند😍اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد❤️جای دوری نمی‌رود یک روز همین نزدیکی‌ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،شاید خیلی زیباتر😊
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز