من زیبام تک دخترم حقوق خوندم. خیلی هم خواستگار داشتم اما وقتی همسرم اومد خواستگاریم دیدم هممممه چیش خوبه جز قیافش چون صورتش کک مک داشت باکلی تردید بعد هشت ماه رفتیم عقد کردیم اوایل متنفر بودم اما بعدها با مردهای بقیه مقایسش کردم که اتفاقا زیباهم بودن اما ذره ای رفتار با زن رو بلد نبودن اما من زندگیم و رفتار همسرم بامن زبونزده همه فامیله الان همسرمو با دنیااااااا عوض نمیکنم ازینکه اینقدر شعور داره و باهمه اذیت هایی که من میکنم نمی ذاره آب تو دلم تکون بخوره. من صورت زیبام هیچی برای من نداشت اما همسرم با سیرت زیباش همیشه یه انسان کامل بوده و هست
من توی خونه ای بزرگ شدم که چیزی کم نداشتم دختری نیستم که خیلی خواسته داشته باشم ولی به نظر شما با ماهی سه ملیون هشصد میشه زندگی خوبی داشت البته توی شهرستان یه خونه کوچیک داره
اوایل که مقامت میکردم برای شناختش آره اما الان اصلا. تازه فهمیدم چه هیکلی داره و من نمی دیدم صورتش هم چون بوره و سفید خب کک مکم داره ومنم سبزه و چشم ابرو مشکی. و.پرمو درکنار اون انگار تن اون زنه من مرد. خب اون نمیتونست گیر بده؟؟؟؟؟ چرا میتونه اما بزرگوار ترازین حرفاس
توی این سه جلسه به نظر خانواده خوبی میان که صاف و صادق هستن و خیلی قربون صدقم میرن و خیلی دوستم دارن خیلی زیاد منتظر جواب منن
من که وقتی قضیه خواستگاری جدی تر میشه از ترس میمیرم بهترین مشاور هستم برای دوستام ولی برای خودم توی این مورد استرس زیاد دارم
