چون خیلی اذیتم کردن و تبعیض قایل شدن.شاید بگین بیخیالشون و فلان.اما برا من سخته با کسایی در ارتباط باشم که ارتباط باهاشون غمگینم میکنه.حتی وقتی خوبیم هم حوصلشون رو ندارم.همیشه حس غریبگی دارم بینشون.چیکار کنم آخه☹
بچه که بودم یه دوست داشتم مامانش نمیزاشت بامن بگرده چون لاک میزدم حالااون با دوست پسرش میره شمال من هنوز لاک میزنم😐اگه با امضام خندیدی یه صلوات برای اینکه کارام جور بشه تا عید عروسی کنم میفرستی؟ 🥺
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بمن بدی نکردن ولی باهاشون راحت نیستم.رفت و امدتو ب حداقل برسون.من ماهی یبار بعد شام میرم.اونام ک شیش ماهه نیومدن
من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم