یادتون باشه نوشته بودم بالغ برپنج نفر از این کاربری استفاده میکنن؟! جالب اینجاست نوشته بودم قضاوت هم نکنید.. اما خب نظر های تند وبی ادبانه خیلی دل آدمو میشکنه..لطفا هرکس کنجکاوی راجع به این چند نفر داشت بهمون پیام بده تا خیلی قشنگ براش توضیح بدیم...تا شاید از شر قضاوت های(امضات یعنی هرچی گفتم باور کنین) راحت بشیم... ممنونم ازتون💓
hasti😛😎🐍ببخشید درخواست دوستی جدید قبول نمیکنم 💔ممنون میشم درخواست ندید تا شرمنده نشم😘❤باردار نیستم تیکر رسیدن به هدفم هست دوستان ❤💃 احساس میکنم یک فضانورد تو اقیانوسم!!!🙂🙃
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
یادتون باشه نوشته بودم بالغ برپنج نفر از این کاربری استفاده میکنن؟! جالب اینجاست نوشته بودم قضاوت هم نکنید.. اما خب نظر های تند وبی ادبانه خیلی دل آدمو میشکنه..لطفا هرکس کنجکاوی راجع به این چند نفر داشت بهمون پیام بده تا خیلی قشنگ براش توضیح بدیم...تا شاید از شر قضاوت های(امضات یعنی هرچی گفتم باور کنین) راحت بشیم... ممنونم ازتون💓
عاقا من دیشب واسه اولین بار این سریالو دیدم نشستم زارزار گریه کردم
گفتم کاش زودتر میدیدم
امشب دیدم فهمیدم همون بهتر ندیدم از اول
عزیزان ماجرای اسم بزغاله این بود که اسم خودمو هرجور تایپ میکردم سایت قبول نمیکرد نهایتا اعصابم خورد شد نوشتم بزغاله زارت تایید کرد اسیرمون کردین به قران😂😂😂
یادتون باشه نوشته بودم بالغ برپنج نفر از این کاربری استفاده میکنن؟! جالب اینجاست نوشته بودم قضاوت هم نکنید.. اما خب نظر های تند وبی ادبانه خیلی دل آدمو میشکنه..لطفا هرکس کنجکاوی راجع به این چند نفر داشت بهمون پیام بده تا خیلی قشنگ براش توضیح بدیم...تا شاید از شر قضاوت های(امضات یعنی هرچی گفتم باور کنین) راحت بشیم... ممنونم ازتون💓
اره خاطره های مژگان رو تو یه چمدان گذاشت مسعود برد براشون و اون هکر واینا هم گرفتن و اخرشم جواب به مرضیه میگفت مثلا سیگنالش درسته میگفت بله همینجور سوال میپرسید میگفت بله تا گفت با من ازدواج میکنی اونم هنگ کرد😂😂
مرضیه..ولی من ماخاستم عروسیشونو..نی نی دار شدنشونو..لحظه درد کشیدن مرضیه سر زا واسترس جوادو ببینم!!😭😭
بد خورد تو پرم آبجی..بددددد
یادتون باشه نوشته بودم بالغ برپنج نفر از این کاربری استفاده میکنن؟! جالب اینجاست نوشته بودم قضاوت هم نکنید.. اما خب نظر های تند وبی ادبانه خیلی دل آدمو میشکنه..لطفا هرکس کنجکاوی راجع به این چند نفر داشت بهمون پیام بده تا خیلی قشنگ براش توضیح بدیم...تا شاید از شر قضاوت های(امضات یعنی هرچی گفتم باور کنین) راحت بشیم... ممنونم ازتون💓
عزیزان ماجرای اسم بزغاله این بود که اسم خودمو هرجور تایپ میکردم سایت قبول نمیکرد نهایتا اعصابم خورد شد نوشتم بزغاله زارت تایید کرد اسیرمون کردین به قران😂😂😂