مادرشوهرم ساعت ۶ صبح زنگ زد ب شوهرم

عی بابا ایشالا خدا صبرتون بده و مشکلتون باهاش حل بشه چون واقن سخته🌸

ما زود ازدواج کردیم و دانشجو بودیم. اجازه ندم کار خودش میکنه و پیش میبره با گریه و جمله من میمیرم دلت میسوزه برام فلان کار نکردی

خدا نکنه عزیزم❤

هرکسی نظرش متفاوته ..من خودم خوشحال کردن پدرومادرم برام اندازه دنیا و تمام جوونیم ارزش داره

با اینکه کاری از دستم برنمیاد انجام بدم 

اره اگه کرمو باشه وانتظار بی جا داره باید فحشش داد ،هرکسیکه میخاداسایشو از زندگیه کسی بگیره فحش خوردنم براش کمه،مطمینن اگر اهل ناز کردن ومزاحمت ایجادکردن وترحم وتوجه خریدن نبود الان این تاپیک زده نمیشد،پس بایدبدونید وقتی کسی همچین تاپیکی میزنه طرفش سابقه دار هستش .....اره پسریکه خونوادشو ول کنه بدردزندگی نمیخوره ولی اونی هم که خودشو وقف خونوادش کرده هم بدردزندگی نمیخوره،تعادل خوبه،همین مادر اگه تعادل داشت عروسش ناراحت نمیشد،اینکه مادرتو یه دکتر ببری چیز زیادی نیس واصلا ناراحت کننده نمیتونه باشه ولی اگه سابقه اش خراب باشه خیلی واسش زیادو ناراحت کنندس.

نمیاد برین پیش مشاوری چیزی ؟همسرتون چیزی بهش نمیگه؟

ممنونم ایشالله

کلا قطعیم 

تماسمون تلفنی و در حد سالی ی باره 

شوهرم طفلی دیگه نمیکشه

نه بابا مشاور چی 

خورشو عاقل و درست میدونه 

همشم دعا میکنه هوو سرمون بقاد 

زنیکه خل

یواش یواش ارتباطتتونو کم کنید که اصلا متوجه نشه به همسرتونم بگین که دوست دارین مستقل تر باشین و بهش بگین که تا جایی پیش نمیریم که مادرت اذیت شه چون مثه مادر خودمه و این حرفا ولی ما هم زندگی خودمونو داریم خیلی یواش زندگیتونو جدا کنید از ایشون 

خب خوبه رابطتون کم شده خدا انشالله هدایتش کنه عجیبه که اینطوری میکنه.طفلک خودتون و همسرتون.ببخشیدش حالتونو خیلی بهتر میکنه خدا اجر صبوریتونو میده بهتون

تنهایی چه ترسی داره مادر منم تنهاس ده بارم مریض شده اصن نذاش ما بفهمیم 

حالا مادرشوهرمنم کله سحر یازنگ میزنه یا میاد پشت پنجره رو میزنه میگه فلان چیزو برام خریدی یا فلان کارو برام انجام دادی؟ یبار ساعت 5ونیم صبح اومد در زد دخترم بیدارشد کلی گریه کرد به شوهرم گفتم به مادرت بگو اگه بعدطلوع افتاب هم بیاد بازم کارشو انجام میدیم لازم نیست زابه راهمون کنه. تازه پدرشوهرم هست ولی انگار شوهرمن مباشره روزی 7-8بار زنگ میزنه یبار شوهرم نشسته بود دیدم هر یه ربع ده دقیقه گوشیش زنگ میخوره مادرش بود اول گفت 50تومن ازعابربانک برام بگیر ده دقیقه بعد زنگ زد نه 100تومن بگیر پنج دقیقه بعد زنگ زد150 بگیر دوباره زنگ زد میوه هم برام بگیر  اینقدر رومخه که نگو

چی بگم والا 

دیگه از سرم گذشته

این یکی از کوچیکترین کاراشه

ی تاپیک میزنم بعدا

مرسی گلم

مثل مادرشوهر من.

خودش مثلا میگه فلانی امشب نوبتشه بیاد(حالا به اون بچه اش گفته نیا)بعد صبح زنگ وزنگ کشی که تنها بودمو...

دختراشم که نگم واست الکی (از سرخباثت نمیگم )میگن وای مامان فلان شد بمان شد تا صبببببح نخوابید اونوقت من ۲شب رفتم پیشش بچم کولیک داشت چقدر جیغ میزد اصلا نفهمید.بعد به شوهرم گفتم میگفت نههههههه مامانم خواب نداره تو الکی میگی.

نمیدونی این زن با سیاست وموذی گری چقققققدر بین ما دعوا بپا کرده.چقدر الان من از شوهرم سرد شدم.چقدر عصبی شدم.