وووایی عالییین امان از این گوزای بی وقت ابرو نذاشته
من تا بخوام عادت کنم که ازدواج کردم خیلی طول کشید چون سنتی بودیم و اوایل بیشتر برام مثل یه همصحبت خوب بود. یه بار داشت برام تعریف میکرد فامیلشون که خیلیم کله گنده ست برای دخترش، پسر فلان آدم سیاسی معروف با فلان ماشین اومده بود خواستگاریش اینا جواب رد دادن. بعد من گفتم عه چه جالب ما از این شانسا نداریم!
اصلا یادم رفته بود ازدواج کردم!! تازه متوجه هم نشدم بعد یه مدت به نگاه کردم دیدم ناراحت شده یادم اومد متاهلم 🤦🏻♀️😂
بزرگترین سوتی وسوتفاهم عمرم اشنایی باشوهرم بودحالم ازش بهم میخوره کاش هیچوقت این سوتیونمیدادم
شب اول که پیش هم خوابیدیم، عادت نداشتم کسی پیشم رو تخت باشه، توی خواب با لگد از تخت انداخته بودمش پایین با شدددت.
آبروم رفت.بنده خدا سکته کرد از ترس😂
متاهلا لایکم کنید میام بعدا بخونم
یه بار دیگه هم خوابیده بودیم اومد بوسم کنه گفت لپتو بیار جلو منم با ناز گفتم نمیارم بعد اومد بکشتم جلو که مثلا نازمو بکشه یدونه گنده در رفت🤧🤧🤧🤧
هی میگفت خجالت نکنش من بودم اصلا منم نشسته بودم د به گریه البته عقد هستیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
