دیشب رفتم خونه مامانم
متوجه شدم خالم فوت شده شوهرمم همراهم بود
دور از جون عزیزانتون ولی شما جای من بودین ناراحت نمیشدین؟
کمترین کارتون این بود ک گریه میکردین یا بی سروصدا یا جوری ک همه بفهمن
من آروم اشک ریختم
برگشتی که با شوهرم تو ماشن داشتیم برمیگشتیم خونه
من ساکت بودم و تو خودم
یدفه این از خدا بیخبر شروع کرد وحشی بازی ک من حوصله غم و ناراحتی ندارم اون دهنتو جمع نکن تو هم و کلی فحش کش کرد منو فقط بخاطر اینکه من برای خالم ناراحت بودم
الهی ک خدا پدر و مادرشو ذلیل کنه با این بچه تربیت کردنشون
همه چیزو برا خودش میخواد بخدا اگه هفت پشت غریبش طوریشون میشد تا دوروز برا من ناز میکرد خودشو غمگین میگرفت من هی باید دلدلریش میدادم
حالا که من خودم نیاز ب غمخوار داشتم اینطوری میکنه
الان حق با کیه ؟؟؟
حس کردم بدبخت ترین زن روی کره زمینم
😔😔😔😔😔
دیگه نمیدونم چطور باهاش رفتار کنم میخوامکاری کنم حالش سرجاش بیاد بچه ها چکار کنم؟؟