زن عموم لباسمو دید گفت وای چه خوشگله من اینو برمیدارم برای خودم
نمیگم ناراحت نشدم😂اما اگر گفته بود پرواز اینو از کجا خریدی چه خوشگله واقعا میرفتم براش میخریدم بدون هیچ حرفی برداشت برد😣اولین هدیه شوهرم بود
اقوام دور همسرم رو دعوت کرده بودیم یه پسر ۸ ساله داشتن و بار اول بود میومدن پسره هر وقت میخواست در یخچالو باز میکرد برا خودش شیر میریخت میخورد آخرمشیر ربخت رو مبلام که یه هفته بود خریده بودم واقعا نهایت بی شعوری بود
ما بیبی و گذاشته بود گوشه دسشویی
با وجود سطل زباله
عمه هام هر وقت میان تو کابینتو کمد دیواریو همه جا سرک میکشن😐تف به ذاتشون💧💧
اومد خونمون تازه خونه خریده بودم یه خانم مسن بود بلند شد گفت خونه ت چندمتره منم دنبالش راه افتادم هرچی میپرسید جواب میدم رفت تو اتاق خواب خودش در کمددیواری هامونو بدون اینکه بگه باز میکرد نگاه میکرد میگفت خوبه کمد هاتم بزرگه
یه بار مهمون من جورابای بو گندوشو گزاشت زیر بالشت تمیزم خوابید یعنی بالشتم بوی گند گرفته بود
مهمون خونمون بود همسرم هم نبود.بخواست خودش توی پذیرایی کنارش خوابیدم تا دیروقت حرف زدیم
صبح که چشممو باز کردم دیدم یواشکی از اتاق خوابم اومد بیرون
واو ولی واقعا چ عجیب کارایی ک فکرشم نمیکردم برا بعضیا زشتن دگ خونه بقیه نمیرم اصن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
