من مهمون نوازم ولی مهمون پررو بازی دربیاره قاطی میکنم
دخترعمم که بزرگه و بچه داره دره کشومو یه دفعه باز کرد و دید رژ دارم با لحن بد گفت وای چه چیزااا
البته این ماله 15 سالگیمه
دستشونو تو ظرفشویی میشورن
بچش مجسمه ی نازنینمو شکست
ننش هر هر خندید گفت طوری نیس تو بچه نداری بزار بچه من یه کم اذیتت کنه
هم از حرفش ناراحت شدم
هم از این ک نازاییمو ب رخم کشید
تیکه مینداخت
مادر احمق شوهرم میومد روفرشم تیکه مینداخت منم اخری جوابشو میدادم دیگه خفه خون گرفت
نگفته میان خونمون لشکر کشی میکنن میگن شام اومدیم اینجا😓
عمم
رفت تو حموم به بهونه شونه زدن موهاش ....
من باشم در حموم کسی رو باز نمیکنم
اینکه کاری ب بچش ندارههه
درسته ک بچس نمی‌فهمه ولی پدر مادرش ک می‌دونن
ولی بازم کاریش ندارن
برای خواهرشوهرم چند روز پیش تولد گرفتم هدیه و گل اخرم ی عکس از من ک دهنم کج و کوله و غبغب داشتم رو اساتوس کرد تو واتساپ و از برادرش ب خاطر سورپرایزش تشکر کرد تو اساتوس 😐حالا شوهرم اصلا یادش نبود تولد خواهرشه😑
تو همه زندگیم سر کرده
ی بارم یکی بچش کاکائو میخورد منم نازه عروس کلی ب مبلام زد😭 رو میزم بپر بپر میکرر😣
خواهرشوهرم میخواست پوشک بچه شو عوض کنه جیش کرد روی پتو،اونم بچه روبرداشت اورد نشست..انگارنه انگار😞
خیلی زش نبود من اصولا زیاد ب مهمونام گیر نمیدم ک فلان کرد چطور کرد ولی ی دوستی داشتم اومد خونم برا شام ولی اصلا برای سفره انداختنو جم کردنو ظرف شستن یه تعارف هم نزد ی بیشعوری عجیبی داشت خداروشکر باهاش کات کردم😐😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
