2733
2734
عنوان

راسته بعضی شهرا وضعیت سفیده؟

649 بازدید | 45 پست

مث اینکه بخش کرونای مشهد تعطیل شده به علت نبود بیمار

ارومیه و شمال هم میبینم مردم راحت و عادی به زندگی برگشتن

من که خوزستانم وضعیت بحرانیه قرطینه و مواظبت از روزا اولم سخت ترشده

خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢

بیایید وضعیت شهرتونو بگید

خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

همه چی آرومه من چقدر خوشبختم 

 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ
2728

تهران زرده

خطرناک

ولی تردد عادی 

رستورانا هم باز شدن با مشتری داخل 

 اولیه۸۷ 😔هدف اول ۸۰🔑😑هدف دوم ۷۵✔️🔑😐 هدف سوم ۷۰🔒😌 هدف چهارم ۶۵😇🔒هدف پنجم ۶۳🔒😁وووو هدف نهایی 🔒۶۰😍 وزن فعلی ۷۲  به امید پیروزی و لاغری و زیبایی به امید روزی ک تمام لباسامو باز بغل کنم ♥️ تاریخ شروع رژیم ۱۳۹۹/۴/۱
2738

اصفهانم ولی خیلی وقته دیگه آمار کروناعیا رو پیگیری نمیکنم چون عصبی میشدم

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  11 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  12 ساعت پیش